کیمیای آگاهی

اسطوره آرس

تعداد بازدید : 570 تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۳۱

آرس ، خدای جنگ ، رفیق

آرس پسر زئوس خدای خدایان المپ و همسرش هرا بود و یا به روایتی دومین پسر هرا از طریق بکرزایی ، پس از هفائستوس ، و این عقیده رومی ها ( نوشته اوید ) با استفاده از گیاهی دارویی بکرزا که هر درختی به توسط آن ، می توانست به بار نشیند. آرس هنوز بچه بود که غولهای دوقلوی به نام آلوادی نزدیک بود تا او را از بین ببرند که این مطلب نماد این است که آرس کودک ، سر نترس دارد و حتی با بسیار بزرگتر از خودش وارد زد و خورد و دعوا می گردند که حتی ممکن است به قیمت جان خودش تمام شود ، سپس غولهای دو قلو ، وی را گرفتند و در خمره ای برنزی اسیر نمودند ، او سیزده ماه در خمره اسیر ماند تا اینکه هرا ، هرمس رابه یاری وی فراخواند و اوراکه به شدت تحت رنج وعذاب بود ، نجات داد.

سپس هرا او را به معلّم سر خانه ای به نام پریاپوس سپرد و او آرس را تبدیل به رقصنده ای هماهنگ و موزون و مسلط کرد و از همان طریق تبدیل به جنگجو و رزم آوری بسیار قهار و قدرتمند  گردید. آرس در برخوردها و منازعاتش ، احساسی بود و فقط بستگی های خونی و احساسی اش به دیگران باعث جانبداری های موقتی و ناگهانی از این و آن می گردید و در این سیر همواره دو فرزندش fear و panic ترس و هراس همراهیش می نمودند. 

آتنا همواره او را بی مغز و دیوانه و شیدا می خواند و بار ها از او شکست خورد ،  او همواره مردانه و نیرومند و هم با ریش و هم بدون ریش همواره با کلاه خود و سپر و شمشیر و زوبین و گاهی جوشن پوشیده و غالباً بدون زره کامل در کل بدن ، به خاطر دست و پاگیر بودن و سنگین بودن و کم کردن چابکی و چالاکی دیده شده است.


روزی هفائستوس تصمیم گرفت تا به جزیرهٔ لمنوس برود. آفرودیت موضوع را به اطلاع آرس رساند و وی را در زمان غیبت هفائستوس به قصر خویش دعوت کرد؛ ولی هلیوس، ایزد خورشید راز آن دو را شنید و به هفائستوس گفت. هفائستوس به قصد کینه و ناراحتی، توری نامرئی در اطراف تخت خویش نصب کرد و آن جا را به قصد لمنوس ترک گفت. شب هنگام آرس به قصر آمد و با معشوقهٔ زیبایش، برهنه به تخت رفت . در این هنگام بود که تور نامرئی، آن دو را تنگ در میان خود گرفت. در آن هنگام هفائستوس وارد شد و به آن‌ها که در تور گیر افتاده بودند خندید و دیگر خدایان را خبر داد تا به آن جا بیایند و آن ننگ را تماشا کنند. (البته ایزدبانوان المپ نیامدند) پوزئیدون خدای دریا چون آرس را بسیار دوست می‌داشت، وساطت کرد و هفائستوس آرس را آزاد کرد، مشروط بر این که تمام هدایایی را که به وی داده‌است را پس بدهد.

رابطه آرس و آفرودیت را در اساطیر رابطه عاشق و معشوق خوانده اند آفرودیت از آرس دو پسر به نام های دیموس (ترس) و فوبوس (هراس) نام داشتند که در همه نبرد های پدر همراه و همیار و یاور او بودند و نیز دختری به نام هارمونیا که یادآور هماهنگی بالقوه و بالفعل دو عمل احساس متضاد یعنی عشق و جنگ را متذکر می گـردد ( آفرودیت عشق و آرس جنگ ) دخترشان هارمونیـا و هماهنـگی مابین این دو نیـروی طبیعی مرگ و زنـدگی بخـش.



اشتراک در شبکه های اجتماعی

ارسال دیدگاه


طراحی و اجرا : 01WEB