۱٫به عمق و معنا فکر کنید، هر اتفاقی می افتد، سعی کنید بفهمید چرا؟!
چرایی آن مطلب را در عمیق ترین لایه های آن بررسی کنید.
۲٫به بی ارزشی تعاملات اجتماعی و آنچه در اجتماع ارزش خوانده می شود، فکر کنید و به بی ارزشی این گونه قراردادهای اجتماعی بنگرید و بررسی کنید.
۳٫ارزش ها و ضد ارزش هایتان را بازنگری کنید،رفتار هایتان را بررسی کنید، رفتار ها و مواردی که از نظر جامعه ارزش است و رفتارها و مواردی که از نظر جامعه ضد ارزش است.
۴٫تا آنجایی که می توانید کمتر صحبت کنید و به بی ارزش بودن کلمات و عبارات روزمره ای که بارها و بارها به کار می برید، فکر کنید و در نظر بگیرید که کلمات پرمحتوایتان چه کلماتی است و تعداد آنها چقدر است و فقط همان ها را به کار ببرید.
۵٫در برقراری ارتباط با اطرافیانتان، غریزی، عاطفی، احساسی، ذهنی، منطقی نباشید و فقط بر مبنای انسانیت و محتوای انسانی با ایشان ارتباط برقرار کنید.
۶٫ فقط در حد رسیدگی به غرایزتان، خوردن، خوبیدن، شهوت و از این قبیل مسائل غریزی تان، خودتام را بهره مند کنید و آن را در حد بسیار کمی و حتی نزدیک به صفر و فقط به اندازه گذران آن زمان و زنده ماندن کاهش دهید و مصرف کنید و رفتار کنید.
۷٫احساس خود را در مورد مرگ، مردن و حتی شغل غسالی ( شستن مرده) مرور کنید و بدانید مرگ پایان کبوتر نیست. . .
۸٫هنگامی که مرده ای را می بینید ، خودتان را جای آن بگذارید و حس و حال خودتان را بررسی کنید.