در مقدمه سفر قهرمانی، تصویری که از زندگی دادیم ،مسیر منحصر بفردی برای تک تک ما بود ، که باید طی کنیم . فرض کنید سوخت گیری را هم انجام دادیم و الان به سمت هدف در حال حرکتیم!!
تصور کنید در قسمتی از مسیر مون جاده کوهستانی است و ناگهان با ریزش سنگ مواجه میشیم !! از اونجایی که بر این باوریم که هیچ چیز در جهان هستی ،اتفاقی نیست و همه چیز نشانه ای برای ماست ، مسلماً از کنار این قضیه براحتی عبور نمی کنیم و بهش فکر می کنیم !
آیا معنی این اتفاق این بوده که برگردم و از مسیر دیگه ای برم؟ آیا معنیش تآمل بیشتر و صبر است؟ آیا این اتفاق افتاده تا من رو امتحان کنند و پیگیری استقامت من رو بفهمند ؟ آیا …. و هزاران آیا و حالت و انواع و اقسام متفاوت دیگه که میشه براش متصور شد.
و یا احتمالاً همه ما ، اصطلاح “هفت خوان رستم ” رو شنیدیم . رستم پهلوان، برای رسیدن به مقصد می بایستی با هفت منع ، دردسر ، غول ، … و موانع مختلف دست و پنجه نرم می کرد . با شنیدن کلمه “مانع” احتمالاً به ذهن بعضی از ما سختی و دردسر میرسه ، در حالیکه غول ها به ترتیب ، عملاً نشانه های راه بودند و بعد از کشتن هر کدوم ، اینکه غول بعدی کدومه؟، راهنمای رستم بود تا بدونه به کدوم سمت باید حرکت کنه !!! و همین نشانه های راه بودند که اونو به مقصد رسوندند و قهرمان زندگی خودش شد.
(مثلاً دیده اید گاهی برای آدرس دادن می گویند ،از گردنه فلان که رد شدی ، به سمت آبشار میری و بعد از جایی که زلزله خراب کرده رد میشی ، از قسمتی که ریزش کوه جاده رو خراب کرده عبور میکنی و بعد از عبور از جایی که سیل چند سال پیش بهش آسیب رسونده ، به دشت زیبا و حاصلخیر و بی نظیر و فوق العاده ای میرسی که میتونی روزگار را با خوشی در اونجا سپری کنی !! )
تشخیص اینکه کدوم یک از حوادث زندگی ما ، نشانه ای برای ادامه است یا بازگشت ، فقط و فقط از عهده خودمون بر می آید !
و فقط خودمون می تونیم ، با سعی و خطا در طی مسیر با تقریت به این نتیجه برسیم که معنی و مفهوم هر یک از این نشانه برای ما چیه !!
پس تا جایی که می تونیم ، حادق باشیم و با چشمان گشوده و مشاهده گر، واقع بینانه محیط پیرامون را مشاهده کنیم ، تمام ریزه کاری ها رو ببینیم و لحاظ کنیم و با آگاهی در لحظه خود ، معنی نشانه ها و همزمانی ها رو برای ادامه مسیر و طی طریق خودمون ، پیدا کنیم .