انسان موجودی است اجتماعی و ریشه کلمه انسان از انس و الفت گرفته شده است ، و به این دلیل انسانها تمایل دارند بصورت اجتماعی و گروهی و دسته جمعی کار و فعالیت کنند . مضافاً به اینکه انجام بعضی کارها خارج از حد توان فیزیکی و فکری و عقلایی یک نفر بوده و همین ایشان را ملزم میسازد که دست به دامان کارهای گروهی و دسته جمعی و … شوند .
لیکن برای اینکه بتوان، از این خصیصه که به دو شکل کلی، در سازمان های اداری اتفاق می افتد، به بهترین نحود استفاده نمود ، بطوریکه سایر موارد حاشیه ای در مجاورت و در کنار هم کار کردن ، را اصلاح کرده و ارتباطات افراد مانع و مزاحمتی برای انجام کار و یا رسیدن به اهداف ایجاد ننماید ، لازم است با دقت نظر بیشتری این حالات را بررسی نموده و در مورد چگونگی انجام اآنها آگاهی بیشتری کسب نماییم .
الف ) کار سازمانی ( دسته جمعی )
در این نوع همکاری ، توانمندی افراد برای انجام کار مشخص و معین ، مهم است ، و مانند مسابقات دو میدانی امدادی ، نتیجه نهایی محصول همکاری همه افراد گروه است .، هر یک از افراد شرح کار واضح و مشخصی داشته و مدیریت از جایگاهی بالاتر اتفاق می افتد .
افراد مانند چرخ دنده های بهم متصل ، باهم همکاری دارند و اگر بنا به هر دلیلی یکی از آنها قادر به ادامه همکاری نباشد ، براحتی میتوان شخص دیگری را به عنوان جایگزین معرفی کرد و در سیستم قرار داد .
در این مدل همکاری ، ( ( doingطرز انجام دادن کارافراد و کلاً رویکرد بیرونی هر کاری، است که تعیین کننده حضور افراد در سازمان است .
افزایش انرژی افراد با این نوع همکاری مانند بازی طناب کشی است ! که نیرو و توان افراد به هم افزوده شده و با قدرتی مضاعف عمل مینمایند.
ب) کار گروهی ( TEAM WORK )
در این سیستم از همکاری، حضور تک تک افرادبرای بدست آوردن نتیجه مطلوب، لازم و ضروری است و اثر گذاری فرد در سیستم ،ت نها به توانمندی فیزیکی و دانش او بستگی ندارد . بلکه جنس فردیت و هویت شخص، در کار لحاظ میشود و با عدم حضور یکی از اعضا ، تولید محصولی مشابه با زمان حضور او امکان پذیر نمیباشد .
در این مدل از همکاری ، ( being ) فردیت و هویت فردی ، تفاوت های شخصی و فردی افراد ، در سیستم اثر گذار است ، و به همین دلیل است امکان جایگزینی برای تولید محصول مشابه اولیه وجود نخواهد داشت .
در این سیستم انرژی افراد چندین و چند برابر شده و مثلاً از همکاری ١٠ نفر نیرویی به اندازه همکاری ۵٠ نفر ایجاد میشود.
به عنوان مثال مدل خاصی از ماشین BMW ، در شهر های مختلف کشور آلمان مونتاز میشده ، با اینکه تمام قطعات اولیه کاملا مشابه هم بوده اند و دستگاه ها و ماشین آلات یکسان برای تولید این محصول بکار برده میشده است ، ولی محصول نهایی شهر های مختلف، با هم متفاوت بود !
بخش ها و خصوصیاتی از ماشین ها یی که در شهر های مختلف تولید شده و مشابه هم بودند ، مربوط به قسمت کار سازمانی ، و تفاوت های خاص ماشین ها ( که حتی میتواند ناشی از تفاوت آب و هوا و رطوبت شهر ها باشد و نحوه همکاری انها و خلق خوی افراد ) مربوط به قسمت کار گروهی است .
در هر سیستم و ساختار و سازمانی ، ترکیب درصدی، از حالات فوق برای رسیدن به هدف سازمانی وجود دارد که مدیر مجموعه ، با توجه به جنس محصول تولیدی و منابع انسانی که در دسترس دارد و … از این ترکیب استفاده میکند .
برای مدیریت هر یک از این ساختارها، چه کار سازمانی و چه کار گروهی ، اصول و ضوابط خاصی میبایستی رعایت شود.
در سیستم کار سازمانی ، نمای شماتیک بصورت هرم بوده و هدایت و مدیریت بر عهده یک نفر، و آنهم مدیر سازمان است .
مدیر سازمان افراد هم سنخ را بصورت گروه های مجزا در سیستم قرار میدهد ، و بر محصول هر بخش نظارت داشته و در نهایت بر ترکیب این محصولات نیز مدیریت میکند . افراد شاغل در این ساختار ، کافی است در پذیرش قوانین سازمانی باشند و مقررات سازمانی را به رسمیت بشناسند .
در سیستم کار گروهی ، نمای شماتیک سیستم بصورت دایره است. کسی از دیگری برتر و بالاتر نیست و کلیه افراد گروه هم سطح و هم سنخ و در حوزه تخصصی خود هم اندازه هستند .
بستر مشترک در این سیستم بر اساس توانمدندی افراد و هدف مشترک تعریف میشود و پس از آن افراد شروع به تعامل برای رسیدن به هدف میکنند.
(به عنوان مثال قایق پارویی را در نظر بگیرید ، که هدایت قایق بصورت چرخشی براساس توانمندی افراد در موقعیتی که قایق با آن قرار میگیرد ، برعهده افراد مختلف قرار میگیرد )
ایجاد انگیزه و انرژی در این ساختار ها
در سازمان ، تعیین هدف و چشم انداز (vision ) و ماموریت افراد تا رسیدن به هدف (mission) ، در نظر گرفته میشود و به این ترتیب علاوه بر تولید انرژی در افراد انرژی های آنان با هم همسو شده و با کمترین اصطکاک به سمت هدف حرکت خواهند کرد . ( برای تولید انرژی و همسو کردن افراد میتوانیم رقیب و یا حتی دشمن مشترک برایشان در نظر بگیریم) .
إِذْ قَالُواْ لَیُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِینَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَهٌ و… ( یوسف ۸ )
، آنگاه که گفتند : یوسف و برادرش نزد پدرمان محبوب تر از ما هستند ، حال آنکه ما خود گروهی نیرومندیم
داشتن هدف و دورنما در محیط کاری انگیزه و انرژی خوبی در سازمان ایجاد میکند و از طرفی معلوم بودن ماموریت محدوده ای از عملکرد را به آنها ارائه میکند که البته با توجه به شرایطی که در هر لحظه ایجاد میشود قابل تغییر و بهینه سازی است .