کیمیای آگاهی

چگونگی تعامل ما با محیط پیرامون و جهان هستی

تعداد بازدید : 585 تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۰۹

در مورد هرمسئله ای که ما در زندگی روزمره مان برایمان پیش می آید و یا در زمینه درخواستهایی که دیگران از ما  دارند معمولاً هر کدام از ما یکی از رویکردهای زیر رو برگزیده و انجام می دهیم ، حال خودتان قضاوت کنید کدامیک از اینها  سازنده ترهستند ..!؟!

کنترل

اینکه در هر اتفاقی که  دور و برمون می افته می خواهیم همه چیز اون جوری باشه که ما می خواهیم و ما میگیم و ما در نظر گرفتیم و تصویر کردیم و اگر غیر از این باشه عصبانی می شیم :

 

چون ذهنیتمون در مورد خودمون اینه که ما همه جوانب رو در نظر گرفتیم و ما بیشتر از بقیه می دونیم و بهتر می فهمیم!

و چون ما از همه بهتر و بیشتر می دونیم ، دوست داریم کنترل همه چیز دست ما باشه و بقیه ساکت باشند و اون کاری رو بکنن که ما میگیم!!!

و اگر خدای نکرده کسی بخواد بر خلاف اون چیزی که ما میگیم رو انجام بده حتماً به قتل می رسه و یا کشته میشه و یا یه چیزی شبیه به این : !!

و اگر توی یه جمعی یکی دیگه هم باشه که همینطوری فکر کنه حتماً که شروع به کل کل  و یا حتی دعوا می کنیم که خودمون رو ثابت کنیم!

و عمراً که بگذاریم اون همه کاره باشه ،‌ ولی اگر خدای نکرده حریف قوی تر از ما باشه ، اون موقع است که ما قهر می کنیم و اگر سطح آگاهی مون از این هم پایین تر باشه ، حتماً یه عده رو هم میاریم تو تیم خودمون و شروع به اخلال و کار شکنی می کنیم!

قبول نکردن

اینجا دیگه ما خیلی باحالیم و قبول نمی کنیم و کار خودمون رو انجام میدیم ، به کسی هم کاری نداریم ، به حرف هیچکس هم گوش نمیدیم و سوت می زنیم ، چون فکر می کنیم خودمون از بقیه بهتر و بیشتر می فهمیم و می دونیم، بخاطر همین حتی حاضر نیستیم حرف هیچکس رو هم بشنویم!

و هر کسی ، هرچقدر هم که بدونه و همه هم صحت دانایی اونو تائید کنند باز شایستگی این رو نداره که به ما بگه که چه کاری درسته و چه کاری غلطه؟! چون ما فقط اون کاری رو می کنیم که خودمون درست می دونیم و مشاوره ها و راهنمایی های اطرافیان برامون اصلاً اهمیتی نداره و حتی حاضر به شنیدنش هم نیستیم!

قبول کردن

اینجا زبونم لال ، ما داریم میریم به سمت آگاهی ( البته هنوز تا آگاهی خیلی فاصله داریم!) یعنی توی هر مسئله ای که پیش میاد ما حرف یا نظر و یا خواسته نفر دیگر رو قبول می کنیم!

قبول کردن ،‌ یعنی فقط قبول کردن ، یعنی ما تو دلمون به انجام اون کار رضایت نداریم و میل قلبی مون نیست ولی انجامش میدیم و این بر اساس آگاهیمون اتفاق نیافتاده ، اینجوری حتماً توی دلمون آشوبه و رضایت قلبی از اون کار نداریم ، این عدم رضایتها بالاخره یه روزی ، یه جایی جمع میشه و یه جورایی کار دستمون میده ، مثل دیگ زودپز که وقتی هوا ازش خارج نشه و فشارش تخلیه نشه ، یهو میترکه ، ما هم یهو می ترکیم!!!نیشخند

مثل وقتی که به نظر خودمون شکست خوردیم و فکر می کنیم چاره ای جز قبول کردنش نداریم !

پذیرش

اینجا دیگه ما در لحظه ، آگاهانه و انتخابگرانه و با رضایت درونی می پذیریم هر آنچه که برایمان پیش می دهد! یعنی حالمون خوبه ، اون کاری که یک نفر دیگه ازمون خواسته و یا یه اتفاقی که برامون پیش آمده رو می بینیم و می پذیریم و نه در باطن و نه در ظاهر از اون مسئله ناراحت ،  عصبانی و یا دلخور نیستیم و حالمون هم عااااالیه ، اما نکته اینجاست که اون واقعه رو واقعه می بینیم و بعد آگاهیمون به دادمون می رسه و اون مسئله برامون حل می شه و ازش رها میشیم . !

یعنی اینکه مثلاً مغایرتها رو می بینیم (مغایرت بین آنچه که ما درست می دانیم و آنچه که پیش اومده) ولی میگیم حتماً صلاح بوده که اینجوری باشه!

تسلیم

اینجا دیگه ما حتی مغایرتی برامون وجود نداره و میگیم هر اتفاقی که برامون پیش اومده ، حتماً همون صلاح و خیره!


وهمه چیز هست همونجوری که هست و باید باشه و در پذیرشی هستیم که حتی یک لحظه هم هیچ چیزی به غیر از اون درک و دریافت نمی کنیم .

و هستم ، هر آنچه هستم ، هستم .



اشتراک در شبکه های اجتماعی

ارسال دیدگاه


طراحی و اجرا : 01WEB