بیاین امروز خودمونو جای یه کرم ابریشم بزاریم!
فرض کنید یه کرم توپول و شکمو و بامزه اید ، که داره با خیال راحت، رو شاخه ها دور میزنه و برگهای تازه میخوره و هیچ دغدغه ای نداره !
با خیال راحت اینور و اونور میرید ، و بدون نگرانی از بی نهایت برگ موجود درختها تازه ترین و دم دست ترین و اشتها برانگیز ترینش رو انتخاب می کنید و می خورید . بعد از اینکه حسابی سیر شدید ، کش و قوسی به بدن فنری خودتون میدین و میرین یه گوشه دنج و خوش آب و هوا پیدا می کنین و شروع می کنید به درست کردن تخت خواب امن و گرم و نرمی به نام پیله و پیچوندن خودتون لای پیله تا حسابی بخوابید.
یه مدتی که میگذره ، بعد از دیدن خوابهای رنگی و زیبا ، از خواب ناز بیدار میشین . به امید اینکه دوباره همون کرم توپوله هستین و برین روی شاخه ها بخزین ، پیله را باز می کنید تا بقیه بی نهایت برگ را نوش جان کنید .
غافل از اینکه ، چیزی که از تخت خواب پاشده نه تنها یه کرم توپول و خوش خوراکی که تنبل است و می خزه ، نیست ، بلکه پروانه ای شده با هیکل باربی و دست و پای قلمی و خوش تراش و با بالهایی به زیبایی هر چه تمام تر ،
که نه تنها دیگه دهن گشاد و مناسب برای خوردن برگ رو نداره ، که به جاش زبون پرزدار فنری شکل زیبایی داره که باید باهاش ، خیلی خوشگل و با کلاس روی خوشگل ترین جاها یعنی گل ها بنشینه و اگه بتونه با پرز زبونش چند تا شهد و گرده ای نوش جان کنه .
پروسه رشد هم بی شباهت به این تصاویر نیست . گاهی تصور ما از رشد ، فقط درد و زجر و زحمته ، در حالیکه اگه سر جای خودمون باشیم و خودمون رو با خیال راحت و البته با چشمان باز و حواس جمع زندگی کنیم ، رشد و تعالیمون به بهترین نحو ممکن اتفاق می افته !!
مهم سر جای خودمون بودنه ، نه میزان درد و رنجی که تحمل می کنیم !