هر کسی فقط در مورد رشد و تحول شخصی خودش می تواند تصمیم گیری نماید و یا کاری انجام دهد و نمی تواند در مورد رشد شخصی فرد دیگری تصمیم گیری نماید، یعنی نمی تواند شخص دیگری را موظف به رشد کردن و یا الزام به رفتن به کلاس های رشد و آگاهی کند.
حاکم می تواند حکم کند که همسرش چه کاری را انجام بدهد ولی نمی تواند کاری به رشد و تحول شخصی او داشته باشد.
به کار بردن جملاتی نظیر ” همسرم را درست می کنم” یا “کاری می کنم تا فلان طور شود ” قطعا اشتباه است.
همانطور که در اصل شماره ۴ در مورد فردیت صحبت شد و گفته شد که هیچ چیز بر روی فردیت حقیقی هر فرد، اثری نداشته و فردیت ربطی به ازدواج ، همسر و یا سایر مسائل زندگی مشترک ندارد ، رشد فردی و شخصی هر فرد هم صرفا به خود شخص مربوط است و کسی نمی تواند آن را کنترل کند.
در واقع هر کس فقط می تواند در مورد رشد شخصی خودش تصمیم گیری نماید و در راستای آن عمل کند و به جای اینکه سعی کند که اطرافیان را ملزم به رشد کند، خود شروع به رشد و تغییر در روند زندگی خود نماید، در این حالت در راستای تحول و رشد ایشان، محیط پیرامونشان در لحظه متحول شده و رشد می نماید.
همچنین لازم به ذکر است که انتقال آگاهی به منظور رشد شخصی هر فرد، فقط توسط استاد قابل انتقال و آموزش است و سایر افراد مثل همسر، پدر ، دوست ، همکار و یا در هر جایگاه دیگری که باشند توانایی انجام دادن آن را ندارند و فرد در پذیرش ایشان قرار نمی گیرد.