کیمیای آگاهی

اصل شماره ۱۲ – پذیرش حاکمیت ضامن و تداوم بخش و تقویت‏ کننده امنیت ما است

تعداد بازدید : 576 تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۰۸

در راستای صحبتهایی که گفته شد ، لازم به یادآوری است که هر چقدر فرد در پذیرش حاکمیت باشد،  سایه امنیت بر سرش گسترده تر و آرامش بخش تر است و او در آن امنیت احساس رضایت بیشتری دارد و برعکس هرچقدر حاکم را غلط کند و پذیرش  نداشته باشد  این امنیت محدود تر، آسیب پذیر تر است و حال ایشان که در سایه آن امنیت زندگی می کند ، بدتر است.

 در اصل ۲ در مورد این مطلب صحبت شد که عدم پذیرش طرف مقابل یعنی عدم پذیرش قسمتهای زندگی نکرده هر فرد، در واقع هر فرد با عدم پذیرش حاکمیت خود، در واقع در عدم پذیرش قسمتهای زندگی نکرده خود است.

با یک مثال بهتر می توان توضیح داد:
کارمندی را در نظر بگیرید که از دستورات رئیسش سرپیچی می کند و آنها را انجام نمی دهد، به زمان رفت و آمد اهمیتی نمی دهد و هر وقت بخواهد می رود و می آید، رنیسش را قبول ندارد و در خفا از او بدگویی می کند،
حال کارمند دومی را در نظر بگیرید که بسیار متفاوت از کارمند اول رفتار می کند، او در پذیرش تک تک دستورات رئیسش است و هم کارها و خواسته های ایشان را به بهترین نحو انجام می دهد ، سر ساعت در محل کار خود حضور پیدا می کند و تا پایان وقت اداری به انجام کارهایش می پردازد، رئیسش را مرد قدرتمند و توانمندی می داند و همیشه و در همه جا به ایشان افتخار می کند و قلبا” این احساس را با خود دارد که ایشان بهترین رئیس دنیاست و برای انجام هر کاری برای ایشان همیشه آماده است.

چه اتفاقی برای این دو کارمند می افتد؟!
کارمند اول که هیچوقت رئیسش را قبول ندارد و با انجام ندادن کامل مسئولیت هایش، اقدام به تخریب امنیت خود می کند، چنین کارمندی، هیچوقت احساس آرامش نمی کند، همیشه نگرانی این را دارد که کارمند بهتری بیاید و جای او را بگیرد، رئیس او هم که می بیند او کارهایش را ناقص انجام می دهد، از او حمایت نمی کند و برای بالابردن رتبه و حقوق و مزایای او هیچ انگیزه ای ندارد.


حال کارمند دوم که همه کارها را به بهتربن نحو انجام می دهد ، علاوه براینکه خودش احساس طیب خاطر می کند که کارمند کاملی بوده و مطمئن است که در هر شرایطی که پیش بیاید، جایگاه خود را خواهد داشت و نگران از دست دادن آن نخواهد بود، رئیسش هم به داشتن همچنین کارمند نمونه ای افتخار می کند و برای تامین آسایش اواز هیچ کاری فروگذار نیست و مترصد آن است که شغل و حقوق و مزایای او را ارتقاء دهد تا احساس رضایت و آرامش او بیشتر شود تا بتواند با خیال راحت به انجام دادن هر چه بهتر کارها بپردازد.

 

شرایط این دو کارمند که حتما همه شما آنها را دیده اید، به شما کمک می کند که فردی را که در پذیرش حاکمیت متولی امنیت خودش است را با فردی که درعدم پذیرش حاکمیت است را با هم مقایسه کنید و شرایط و حال و احوال هر دونفر را بررسی  نمایید و ببینید که حقیقتا کدام در شرایط بهتری هستند و حال کدامشان خوب است.
کارمند اول که با سرپیچی از دستورات، در حال تخریب امنیت خود است و همیشه احساس نا امنی می کند با کارمند دوم که با پذیرش متولی امنیت خود، احساس آرامش دارد و روز به روز رشد می کند و شرایط زندگی اش بهتر و بهتر می شود.

همین مطلب در زندگی مشترک هم صادق است، خانمی را در نظر بگیربد که همانند کارمند اول رفتار می کند، پذیرش شوهرش را ندارد ، وظایف خود را به عنوان یک زن به طور کامل و درست انجام نمی دهد و با بدگویی از شوهرش در نزد دیگران و یا حتی پیش خودش، شوهرش را کوچک می کند، این خانم نمی داند که  با کوچک شدن شوهرش، اولین کسی که لطمه می بیند، خود زن است، چون هر چه شوهرش ضعیف تر و ناتوان تر باشد، سایه امنیت او بر ایشان کوچکتر و کوچکتر می شود و خودش احساس نا امنی و اضطراب می کند و خیالش راحت نیست و نمی داند که اگر مسئله ای برایشان پیش بیاید، آیا همسرش توانایی مدیریت و حمایت از خانواده اش را دارد یا خیر!؟!
حال زندگی خانمی که همانند کارمند دوم رفتار می کند چگونه است!؟
او همیشه قدردان زحمات شوهرش (هر آنچه که هست ) بوده، وظایفش را به نحو احسن انجام می دهد، با بالا بردن و تعریف کردن از  شوهرش نزد دیگران و حتی خودش، او را نزد خود و دیگران بالا می برد ، این گونه خودش احساس امنیت و آرامش بیشتری می کند و در کنار او همیشه خیالش راحت است که هیچ خطری متوجه خانواده نخواهد بود و همیشه احساس رضایت و آرامش و امنیت می کند.

 

مقایسه این دو رفتار به شما کمک می کند که خودتان انتخابگر رفتار و اعمالتان باشد و از نتیجه آن هر چه که هست اول از همه، خودتان بهره مند شوید!!

همچنین لازم به ذکر است که همه افراد تحت حاکمیت باید در پذیرش کامل متولی امنیت خود باشند و همه دستورات ایشان را انجام دهند، چون اولا همانطور که در مثال شرکت گفته شد، این افراد از حاکم خود، تامین امنیت می شوند، یعنی از ایشان در ازای کاری که انجام می دهند، حقوق دریافت می کنند، در ثانی با پذیرش حاکمیت خود، حاکم را پشتیبانی می کنند تا ایشان بتواند با خیال راحت به رشد و توسعه هرم امنیت خود بپردازد تا افراد داخل هرم هم رشد و پیشرفت کنند.
در صورتی که اگر افراد داخل هرم، در پذیرش حاکم خود نباشند، آن انرژی که حاکی می تواند صرف رشد و پیشرفت مجموعه حاکمیت خود بکند، صرف سرکوب و برقراری آرامش در هرم می شود و رشد و پیشرفتی اتفاق نمی افتد.
افراد تحت حاکمیت باید بدانند که با اختلال در هرم، مهمترین خطر متوجه خودشان می شود و آن اختلال در امنیت خودشان است.

و البته لازم به یادآوری است که پذیرش حاکمیت در تمامی عرصه ها و جایگاه ها ضامن و تداوم بخش و تقویت‏ کننده امنیت همه افراد است و نه فقط در زندگی مشترک.

 



اشتراک در شبکه های اجتماعی

ارسال دیدگاه


طراحی و اجرا : 01WEB