کیمیای آگاهی

اصل شماره ۱- فلسفه هر ارتباطی نیاز و رفع نیاز است

تعداد بازدید : 574 تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۰۸

تنها چیزی که روح انسان را خوشحال می کند، رشد است که می تواند فیزیکی یا متافیزیکی باشد و این رشد زمانی اتفاق می افتد که هر فرد در بخش زندگی نکرده و انکار کرده وجود خودش بایستد و با آگاه شدن به آنها رشد کند، هر چقدر به آن ها نزدیک تر شود، آنها  کوچکتر می شوند و حوزه آگاهی فرد بزرگتر می شود.

بزرگترین کارگاهی که هرکس می تواند بخش های زندگی نکرده وجودی خودش را در آن ببیند،  ازدواج است و بزرگترین استاد دنیا پارتنر عاطفی هر شخصی است و همانطور که نقش استاد به منظور یادآوری داشته هاست ، پارتنر هر شخص در رابطه عاطفی استاد او قلمداد می شود که هر کسی که باشد و در هر سطحی که باشد،‌ استاد است و جهان هستی او را در کنار شما قرار می دهد تا به شما  نشان دهد چه بخش هایی از وجودتان را زندگی نکرده اید، سرکوب کرده اید و یا آن را انکار می کنید.

 

مثلاً وقتی تمایل به ارتباط با فردی در خود احساس می کنید که آن بخش از خودتان را که در خودتان ندارید و به آن نیاز دارید، در آن فرد می بینید ، با آن ارتباط برقرار می کنید و در خودتان رشد می دهید تا کامل شوید.
این مطلب حتی در مورد سایر ارتباطات هر فرد نیز صادق است، مثلا شخص آرامی را در نظر بگیرید که شیطنت و پر انرژی بودن خود را زندگی نمی کند ( دلیل آن می تواند سرکوب و یا هر چیز دیگری باشد) و این بعد وجودی او، بخش زندگی نکرده اوست، برای زندگی کردن آن با فردی ارتباط می زند که بسیار پر انرژی و پر ارتباط است و از این طریق بخش زندگی نکرده خود را بر روی فرد بیرونی پروجکت کرده و زندگی می کند وبه آرامش می رسد.
حتما همه شما دوستانی و یا زوج هایی را دیده اید که بسیار با هم متفاوتند، مردی که بسیار توانمند و پر کار است، همسر آرامی را انتخاب می کند که حتی برای انجام دادن کارهای شخصی اش نیاز به کمک دارد و یا زنی که بسیار احساساتی و پر از عشق و مهربانی است با همسری ازدواج می کند که بسیار خشک و منطقی است.

البته توجه داشته باشید که هر فردی بی نهایت و نامحدود است  و بی نهایت نیاز دارد و در راستای رفع آن با قسمتهای مختلف و بی نهایت طرف مقابل خود ارتباط برقرار می کند، تصویری که شاید به درک بیشتر این مطلب کمک کند تصویر کنار هم قرار گرفتن دو عدد چرخ دنده است ، بخاطر قرار گرفتن فرورفتگی ها و برجستگی های این دو چرخ دنده در کنار هم ، تا بی نهایت این دو در کنار هم می چرخند، دو فردی هم که در کنار هم قرار می گیرند، مثل این دو چرخ دنده هستند که تا پایان عمر موضوع و مطلب برای تعامل با یکدیگر دارند.

بر اساس همین بی نهایت دلیل برای تعامل، رابطه ها را ابدی دانسته و قطع کردن رابطه ها و بخصوص  ازدواج ردرست نیست، چون  در جهان هستی قطع شدن و تمام شدن وجود ندارد، هر شخصی  با افراد حوزه کارمیکی خود، کابل های بی شماری دارد که باعث می شود که رابطه ها دور و نزدیک شوند ولی قطع نشوند.

یک مطلب مهم که لازم است حتما یادآوری شود اینست که وقتی فردی احساس نیاز می کند باید آن را به کسی که می تواند نیازش را برطرف کند، اعلام کند.
اتفاق غیر سازنده ای که اغلب پیش می آید اینست که افراد می خواهند که طرف رابطه شان از نیاز های آنها خبر داشته باشد و در صدد رفع آنها بربیاید، در صورتی که هر فردی مسئول زندگی کردن خودش است و قرار نیست نیاز های سایرین را حدس بزند و یا متوجه شود.
و مطلب مهم تر اینکه کسی که اعلام نیاز می کند ( در هر جایگاهی که باشد) در سطح پایین تر از کسی که قرار است نیاز را برطرف کند، قرار می گیرد و نمی تواند از پایین جایگاه بالاتر را کنترل کند و بخواهد و یا دستور دهد که نیازش حتما برآورده شود.

بعنوان مثال فرزندی را در نظر بگیرید که از پدر و مادرش یک دوچرخه می خواهد ، در این حالت فرزند در جایگاه پایین تر قرار دارد و پدر و مادر در جایگاه بالاتر و آنها هستند که بررسی می کنند که می توانند و یا صلاح می دانند که برای فرزندشان دوچرخه تهیه کنند یا خیر و فرزند در جایگاهی نیست که بخواهد رفتارهای آنها را کنترل کند.
این مطلب در همه موارد اعلام نیاز و رفع نیاز صادق است و باید بر اساس آن رفتار کرد ولا غیر.

در هر رابطه ای توجه داشته باشید که نباید به قدری به هم نزدیک شد تا احساس چسبندگی پیش بیاید و دو نفر همدیگر را پس بزنند، بلکه باید تعامل را در حدی ادامه داد که هر ۲ نفر لذت ببرند، حتی گاهی اوقات دادن یک فاصله کمک می کند تا دو نفر باز هم برای یکدیگرتازگی و جذابیت داشته باشند، این مطلب مصداق بارز جمله معروف “بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم” است.

پس هر رابطه و تعاملی که هر فرد با اطرافیان خود برقرار می کند، بر اساس یک نیاز و رفع نیاز صورت می گیرد، این نیاز الزاما فیزیکی و مادی و یا ظاهری نیست، حتی می تواند در عمق ناخودآگاه یک فرد باشد که شخص از آن بی خبر است.

نیازو رفع نیاز در رابطه زناشویی مصداق های بیشماری دارد، ولی برای اینکه بدانید منظور از اینکه یک زن در حوزه احساسی رفع نیاز می کند و مرد در حوزه منطقی، چیست،یک مثال می زنیم.
شما در نظر بگیرید خانواده ای قصد خرید یک خودرو دارد، برای خرید خودرو ، مرد خانواده با حوزه سر انتخاب می کند( یعنی شرایط مالی، هزینه های ماشین، بیمه و سایر مسائلی را که نیاز به فکر کردن دارد، را در نظر می گیرد.) و بعد در بین انتخاب ها از همسرش می پرسد: کدام رنگ را دوست دارد؟(
این یعنی زن از جایگاه احساسی نظر خود را اعلام کند.)



اشتراک در شبکه های اجتماعی

ارسال دیدگاه


طراحی و اجرا : 01WEB