کیمیای آگاهی

تکروی یا همراهی و هم افزایی برای رشد و تعالی

تعداد بازدید : 944 تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۰۷

هر چیزی حدّی داره و برای عبور از این حدّ و ادامه دادن نیاز به انرژی بسیار زیاد تر از معمول و حدّ تصور هست که بشه از اون حدّ عبور کرد و از اون گذشت و اون رو پشت سر گذاشت .

اما علت اون چیه ؟ چرا ما تا یه مدتی توی هر مسیری خیلی سریع و تند و تیز و با حد اکثر شتاب و سرعت ممکن به پیش می ریم ولی به یک حدّی که می رسیم سرعت و شتابمون یک مرتبه افت می کنه و کم میشه و حتی به ظاهر پیشرفتمون متوقف میشه و یا از ظاهر به درون منتقل میشه و مثلاً در مسیر رشدمون وقتی که رشدمون در عین اینکه در مسیر رشد فعال و پویا هستیم به ظاهر متوقف میشه و ساکن میشیم ، این درست همون زمانیه که احتمالاً رشد درونی و عمقی میشه و معنای رشدمون در حال شکل گرفتنه .

کتاب فیزیک دبیرستان یادتون میاد ؟ اونجا مطلبی درباره نیروی حدّ کشسان نوشته بود ، در مورد آب و لیوان پر از آب و لبریز شدن آن و نحوه و روند و چگونگی اون . !!

images (1)

تصویر یک لیوان لبا لب آب بود که بهش قطره قطره آب اضافه می کردن ! با اینکه میزان آب، بیشتر از لبه لیوان بود و مقدار حجم آب خیلی بیشتر از ظرفیت لیوان بود ولی بازهم آب اون لبریز و سرریز نمی شد .

همینطور قطره قطره ، با قطره چکان بهش آب اضافه می کردن ، این پروسه رو ادامه می دادن ، تا بالاخره به یک حدّ و مرزی نزدیک می شدیم و می رسیدیم که با افزودن یک قطره ، کل آبی که بصورت محدب جمع شده بود و روی سطح لیوان بود و در حقیقت کل مقدار حجم اضافه  بیشتر از ظرفیت لیوان ، سرازیر و لبریز میشد !

 

ما آدم ها هم مثل قطره های آب می مونیم ،  برای عبور از یک مرحله و ورود به مرحله بعدی ،  باید با هم حرکت کنیم و برای عبور از بعضی انواع مراحل نیاز به سینرژی و هم افزایی داریم . !!!

برای سرریز و لبریز شدن آب ، یک قطره کافی نیست ، از طرفی بدون حتی یکی از اون قطره ها و تک تک اونها ، به تنهایی هم سر ریز شدن امکان نداره و ممکن نیست و نخواهد بود . !!!!

شاید دلیل اینکه به تنهایی نمیشه به تعالی و پایان راه رسید هم ، همین اصل باشه . تمام رهبران معنوی دنیا ، با روش های خاص خودشون به آموزش مردم و آدمهای اطراف و پیرامون و هم حوزه و هم کارمای خودشون می پردازند . چون می دانند که برای عبور از  سطح آگاهی فعلی ، و رفتن به سطح بالاتر نیاز به نیرو و همراهی و هم افزایی و سینرژی همه ماست و این عبور و طی طریق اینگونه ، هیچگاه به تنهایی و با تکروی و تک خوری امکان پذیر نیست .

 

57225_704

 
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست           بگشای لب که قند فراوانم آرزوست

ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر                 کان چهره مشعشع تابانم آرزوست

بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز                  باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست

گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو                 آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست

وان دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست    وان ناز و باز و تندی دربانم آرزوست

دردست هرکی هست زخوبی قراضه‌هاست آن معدن ملاحت وآن کانم آرزوست

این نان و آب چرخ چو سیل‌ست بی‌وفا            من ماهیم نهنگم عمانم آرزوست

یعقوب وار وااسفاها همی‌زنم                       دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست

والله که شهر بی‌تو مرا حبس می‌شود              آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت          شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او          آن نور روی موسی عمرانم آرزوست

زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول       آن‌های هوی و نعره مستانم آرزوست

گویاترم ز بلبل اما ز رشک عام                    مهرست بر دهانم و افغانم آرزوست

 دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر      کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما            گفت آنک یافت می‌نشود آنم آرزوست

 


اشتراک در شبکه های اجتماعی

ارسال دیدگاه


طراحی و اجرا : 01WEB