کیمیای آگاهی

حرکت از واقعیتِ واقع شده به سمت حقیقتی که حقیقی است!

تعداد بازدید : 647 تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۰۷

تا به حال به تفاوت کلمات واقعیت و حقیقت اندیشیده اید؟

برخی از ما در مکالمات روزمره مان از این دو واژه به صورت مترادف استفاده می کنیم، در حالیکه این کلمات تفاوت بسیاری با هم دارند و از آنجاییکه کلام، اثرگذاری بسیاری در  تعاملات ما و همچنین در روان و خود آگاه و ناخودآگاه ما دارد، لازم است کلمات را بطور صحیح بشناسیم و در انتخاب کلام دقت بیشتری کنیم.

 

واقعیت چیست ؟

واقعیت، از ریشه “و ق ع ” بوده و به معنای حادثه و پیش آمد است. زمانیکه چند نفر از جهات مختلف به یک صحنه نگاه می کنند، هر کدام با توجه به زاویه دید، موقعیت خود، طرز فکر و پیش زمینه های ذهنی که دارند، به نحوی خاص صحنه را می بینند!

واقعیتِ یک تجربه از  نظر من، با واقعیت همان تجربه از نظر شما و یا هر شخص دیگری متفاوت است! این تفاوت ها کاملاً طبیعی است (لینک به تخته سیاه )، چرا که هر یک از ما با توجه به خصوصیات شخصی و تجارب خودمان از کودکی تا به این لحظه، به نکاتی خاص توجه می کنیم و برخی موارد از نظر ما بی اهمیت است و حتی آنها را نمی بینیم.

می توان گفت چیزی که هر یک از ما با توجه به فیلترهای ذهنی خودمان می بینیم، واقعیت است!

دلیل بسیاری از اختلاف نظرها و بعضاً درگیری های ما نیز همین تفاوت ها در دیدن واقعیت است که بایستی بیاموزیم، هر کسی از زاویه دید و نقطه نظر خودش صحنه را گزارش می کند و مسلماً متفاوت است!

حقیقت چیست؟

حقیقت به معنای اصل و منتهای هر چیز است و آنچه بایسته و واجب است از آن حمایت شود. حقیقت، اصل و ریشه است و چیزی است که حقیقتاً  اتفاق افتاده و مطمئناً صحیح است! و همه ما می خواهیم به آن برسیم!

به نظر شما راه رسیدن از واقعیتی که ما می بینیم به حقیقتی که وجود داشته چیست؟

 

اگر می خواهیم از واقیت شخصی که با زاویه خاص و با فیلترهای شخصی می بینیم به حقیقت برسیم، بایستی اشراف کامل و کروی، یعنی اشراف ۳۶۰ درجه داشته باشیم!

یا بابیستی خودمان آنقدر آگاه باشیم که قادر به این نوع نگریستن همه جانبه و همه سویه باشیم! (که کمی دور از دسترس است) و یا اینکه می توانیم از دید ناظرین دیگر کمک بگیریم!

تصور کنید اتفاقی در بیرون از محل کار شما افتاده است! چند نفر از همکاران شما در محل حضور داشته اند و آنرا برای شما تعریف می کنند! هر یک از آنها در بیان خود از اتفاق، بخشی را برای شما تعریف می کند. مثلاً اگر تصادف اتومبیل رخ داده باشد، ممکن است یکی از همکاران شما در خصوص نبود علائم راهنما در خیابان، فرد دیگری در خصوص بی دقتی ماشین اول، دیگری در مورد نوع و مدل ماشینها و کیفیت ترمز های آنها، دیگری در خصوص سرنشینان ماشینها و … خلاصه هر کدام در مورد نقطه ای که به نظر خودشان مهم بوده است با شما صحبت کنند!

با شنیدن تمامی نقطه نظرها و دانستن تمامی این جزئیات، مسلماً شما بهتر قادر هستید تا از کم و کیف اوضاع با خبر شوید و چه بسا اطلاعات بیشتری به نسبت زمانیکه خودتان شاهد آن بوده اید کسب کنید.

 

در نتیجه می توانیم در اغلب مسائل زندگی مان نیز، از این روش استفاده کنیم و برای درک بهتر حقیقت، واقعیت ها را از افراد مختلف بپرسیم! البته نکته بسیار مهم این است که این گفتگو ها هدفمند باشد و بهانه ای برای خاله زنک بازی و  چغولی کردن به دست خودتان ندهید!

پس برای اینکه به واقعیت شخصی خودمان گیر نکنیم و به حقیقت نزدیک شویم، در حد توان حالات مختلف را متصور شویم و در صورت لزوم از سایرین نیز کمک و همفکری بگیریم!!

 

 


اشتراک در شبکه های اجتماعی

ارسال دیدگاه


طراحی و اجرا : 01WEB