برای آموزش ، یادگیری و یاددهی و آموزش در سطوح و مراحل مختلف، راههای گوناگون و متفاوتی وجود دارند که بنا به مقتضیات مکانی و زمانی ، مناسب ترین از بین آنها را انتخاب می کنیم.
یکی از روشهای تربیتی قدیمی ، مرسوم و معمول ، که هم با رویکرد درونی برای یاد گرفتن و آموزش دادن به کودک درونمان و هم با رویکرد بیرونی آن برای تربیت و حتی بعضاً کنترل سایرین ، بسیار زیاد و در حالتهای مختلف مورد استفاده قرار می گیرد “مکانیزم شرطی سازی” است.
مکانیزم این روش بسیار ساده و آسان است ، از آنجایی که میل به لذت و دوری از درد در همه ما نهادینه است ، برای عادت به انجام کاری، و یا حتی دیدن و حس کردن و فکر کردن به شکل مورد نظر ، با تمهیدات و کارها و ابزار بیرونی مثلاً جایزه ،پاداش و یا رفتار و گفتار خاصی که مطلوب است ، و یا بالعکس با تهدید به شرایط نا مطلوب و ناراحت کننده ، خود و سایرین را به انجام دادن کار خاص و یا حتی اندیشیدن به شیوه خاصی عادت می دهیم.( که البته مخاطب اصلی این روش و رویکرد بدون در نظر داشتن ذهن پویا و مسلط انتخاب می گردد )
با این روش به جای حضور فعال و مؤثرِ ذهن پویا و مسئول و انتخابگر و مدیر و تمرین کردن ، مشاهده گر بودن ، انتخاب و حتی ابتدایی ترین مراحل اندیشیدن ، طوطی وار و بدون فکر و حتی لحظه ای درنگ ، رفتار و گفتار و حتی اندیشه مشابه با آنچه که قبلا آموخته ایم را انجام میدهیم.
به عنوان مثال ، تصوّر کنید ، کودکی از خوردنی خاصی مثلاً شکلات لذت می برد و به آن بسیار علاقه دارد ، برای اینکه او را به درس خواندن وادار کنیم ، بعد از انجام دادن تکالیفش به او شکلات جایزه بدهیم.
در یک چنین شرایطی کودک دلیل درس خواندن را نمی داند و هدف او از انجام دادن تکالیفش دریافت شکلات است ، اگر از او
بپرسـید چرا درس می خواند احتمالاً دلیلی جز دریافت شکلات نخواهد گفت و مسلماً زمانی که شکلاتی در کار نباشد ، درس خواندنی هم در کار نیست مهمتر از همه اینکه احتمالاً پس از دریافت جایزه که همان شکلات است تأثیری نیز از مطالعات بر شخص باقی نمی ماند .
مسلماً همه ما انسانها از دریافت پاداش و هدیه خشنود می شویم و این میلی نهادینه است اما این مهم همراه با در اختیار گذاشتن آگاهی های مورد نیاز برای درک مطلب و همراه با جایزه و پاداش همسو و مرتبط بهترین روش تربیتی می تواند باشد.
در طی پروسه رشد ، از تائید گرفتن از بیرون به سمت تائید گرفتن از درون حرکت می کنیم ، یعنی به این میل فطری و نهادینه در درونمان ارزش می نهیم و بدون سرکوب و یا انکار آن ، از دریافت پاداش های بیرونی به سمت پاداش های درونی و شخصی حرکت می کنیم.
به یاد داشته باشیم ، وجه تمایز انسان از حیوان ، صرفاً حضور و عملکرد عنصر انتخاب است.