هیچ دو انسانی در جهان هستی حتی دو قلوهای تک تخمکه کاملاً مشابه یکدیگر نیستند و رویکرد و نحوه تحلیل تجارب زندگی شان قطعاً متفاوت خواهد بود.
اشاره کرده بودیم که تجارب کودکی به ویژه تا سن هفت سالگی، چنان عمیق و ریشه ای هستنده که گویی بر روی سنگ حجاری شده، در این دوره، کودک یادگیری مشاهده ای دارد و با دیدن نحوه تعامل والدین با خودش و با خودشان، همچنین نحوه تحلیل و استنباط از تجارب، به جهان خود شکل می دهد .
تا زمانیکه آگاه نشده باشیم یا کاملاً مشابه و یا متضاد والدینمان رفتار می کنیم، که اگر عمیق تر بنگریم هر دوی این حالات یکسان هستند، چراکه ما اسیر رفتاری مانده ایم که با ما شده است، در حالیکه پس از آگاهی و انتخابگر شدن، حتی اگر رفتار ما از بیرون به نظر مشابه و یا متضاد باشد، از درون خودمان بوده ایم که تصمیم گرفته ایم و بسیار ارزشمند است .
در ادامه مطالب طرح درس هایی در خصوص رفتار با کودک را عنوان و بررسی خواهیم کرد. به خاطر داشته باشیم ، تمام این موارد سه رویکرد خواهند داشت :
۱- رفتاری که من با کودک درونم می کنم
۲- رفتاری که در کودکی با من شده
۳- رفتاری که من با فرزندم دارم
طرح درس شماره ۱ رفتار با کودک :
“من همواره خود را از نظر دیگران بررسی نموده و براساس دوری از قضاوت های نادرست و بی جای آنها،
رفتارم را اصلاح می نمایم؟؟ “
چقدر این جمله در خصوص شما صادق است؟ اگر با این گویه همسو هستید، به این معنا است که احتمالاً در کودکی والدین شما از این جملات یا مشابه آنها در تربیت شما استفاده کرده اند :
” طوری رفتار نکن که کسیکه سرش به تنش نمی ارزه بتونه بهت حرفی بزنه؟” ، ” حیف تو که اینقدر خوبی نیست که بقیه بخوان با قضاوت اشتباهشون ، ازت ایراد بگیرن ؟” و ….
با این جملات والدین به کودکشان اینطور القا کرده اند که: تو خوب و بی عیب و نقص هستی و دیگران قضاوتگر و غلط و نادرست، ولی به خاطر حرفِ غلط آنها خودت را تغییر بده .
چنین کودکی بعد از بزرگ شدن هم همیشه خود را محق و درست می داند و دیگران را قضاوتگر نادرستِ رفتار هایش و خود را مجبور می کند تا برای تایید گرفتن از این دیگرانِ نادرست، تغییر دهد و مسلماً همین گونه با فرزند خود نیز رفتار خواهد کرد .
مشاهده می کنیم با یک جمله ساده چه آسیبی در نحوه تحلیل تجارب ایجاد می شود .
چه با رویکرد رو به خود و چه رو به فرزندانمان، بخاطر داشته باشیم تخریب و تحقیر دیگران قطعاً غیر سازنده خواهد بود. افراد پیرامون ما هر کدام استادی هستند تا برای آموختن درسی بما در مجاورت مان حضور دارند، با تحقیر آنها ف با کوچک شمردن و قضاوت کردنشان، خودمان را محروم می کنیم. هر لقبی جز استاد به اطرافیانمان بدهیم خود را از درس ها و هدایای آن محروم کرده ایم.
شنیدن صحیح، بررسی و تحلیل و نتیجه گیری آگاهانه از تعامل مواردی هستند که بایستی به کودک بیاموزیم و در خود نیز درونی کنیم .
اساتید ما در لحظه و در هر مکان و به هر شکلی و با هر عنوان و مقام و نسبت و ارتباطی که با ما داشته و به هر نحوی در مجاورت ما حضور می یابند، تا درس تجربه مقدر از تعامل در تعادل مان با جهان هستی در آن لحظه را فراگرفته و رشد کنیم و متعالی گردیم،
رویکرد و دیدگاه و نگرشمان را در نامگذاری تعاملاتمان با دیگران اصلاح کنیم،
. . . ان شاء الله