در زمان فعالیت این کهن الگو ، شخص برای رفع نیاز های خودش ، به امنیت و رسیدن به استقلال و امنیت خود ساخته در هر یک از سطوح مذکور چه با رویکرد درونی و چه با رویکرد بیرونی ، با دیدن انحراف معیار و بررسی مغایرت ، وضعیت موجود فعلی خودش با وضعیت ایده آلی که برای خود متصور است ، انرژی کسب نموده و با صرف این انرژی در راه رسیدن به آنچه که مورد نیازش میباشد، به استقلال دست می یابد .
معمولا این نیاز ها ، از سطحی ترین لایه بیرونی هر شخص یعنی احتیاجاتی مانند خوراک و پوشاک و سایرنیاز های غریزی و لازم و ضروری برای ادامه حیات ، شروع گردیده و به عمیق ترین لایه های درونی نیازهای ما یعنی رسیدن به خود شکوفایی و خود حقیق عمق درون خودمان از جایگاه هیچ مطلق ادامه پیدا میکند .
البته در میانه راه جایگاه هایی نیز موجود هستند که هر چهار خاصیت نیازهای مارا توامان با خود به همراه دارند. (سطحی بیرونی ،مانند: گرسنگی خود ، سطحی درونی،مانند: خانواده و دوستان ، عمقی بیرونی،مانند: گرسنگی فقرا و نیازمندان ، عمقی درونی مانند : خداگون شدنمان و رسیدن به رسالت شخصی و هدف الهی مان )
سطح اول : فرد صرفا برای رفع نیاز های شخصی خودش یتیم میشود و مغایرت های شخصی را میبیند
مثلا فردی را در نظر بگیرید که صرفا برای خوراک و پوشاک روزانه اش یتیم میشود. یعنی به اندازه ای انرژی میگیرد تا برای غذای همان روز ، تلاش کند . و بعد از سیر شدن انرژی اش تمام میشود .
سطح دوم : نسبت به خود و محیط و حوزه اندک پیرامون خود احساس مسئولیت کرده و یتیم میشود. به عنوان مثال برای مسیولیت و و ظایف شخصی و امرار معاش خانواده اش یتیم میشود تازندگی مناسب تری را برایشان فراهم کند .
سطح سوم : جهان شمول می اندیشد و نسبت به مغایرت زمان حال خودش با خدا شدنش یتیم میشود .دیدن چنین مغایرتی انرژی تمام نشدنی به فرد میدهد که همواره در تلاش برای رسیدن به مقصد است .