احساسش نسبت به سایرین اطرافش بر مبنای امنیت روا داشته شده و تدارک شده برای اوست و از این لحاظ همه اطرافیانش به آدم های خوب و آدم های بد تقسیم می گردند و هیچ حالت دیگری مابین این دو حالت را برای دیگران متصور نبوده و همه این سایرین می توانند به سرعت مابین این دو گروه جابجا گردند.
مثال این جمله بطور کامل در مورد کودکان مصداق دارد ، کودکی که عاشقانه مادر خود را دوست دارد با یک تذکر مادر به سرعت تغییر نظر می دهد و مادر خود را دیگر دوست ندارد و او را مادر بدی می داند. افرادی که مصداق مطلب فوق می باشند همیشه آخرین تعامل دیگران با ایشان ، معیار و مصداق نظر و قضاوتشان در مورد طرف تعامل می باشد و از دریچه آخرین رفتار و تعامل صورت گرفته با خودشان به شخص طرف تعامل خود می نگرند و کل را در نظر نمی گیرد. در صورتیکه هر فردی مجموعه ای است از رفتارهای خوب و بد با درصد ها و نسبتهای متفاوت.