کیمیای آگاهی

به شبهه افکنان مخالف دین ، چه پاسخی بدهیم ؟

تعداد بازدید : 575 تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۱۰

سؤال :

بعضی افراد اموری را مستمسک قرار می‌دهند برای حمله به دین و معتقدات دینی ، با توجه به نمونه‌هایی که ذکر می‌شود ، چه پاسخ صحیحی به آنها می‌توان داد ؟

نمونه ها :

ـ اسلام دین جنگ است و با زور شمشیر و قتل عام و رعب و وحشت شروع شد و گسترش پیدا کرد.

ـ هرجا که دین (در رأسش هم اسلام) حضور داشته آمار نشان داده که بیشترین نا امنی و ظلم در این جوامع هست.

ـ ما تا حالا دین نداشتیم ، ولی اصول اخلاقی رو انجام دادیم و زندگیمون هم عالیه و خدا بهمون برکت داده، لزومی هم به اجراش نمی بینیم.

 

در پاسخ عرض می کنیم :

این قضیه‌ای که فرمودید ، در زمان کنونی نه تنها برای شما ، بلکه برای بسیاری از مؤمنین ، بصورت یک معضل و مشکل پیچیده وجود دارد. اینکه می‌گوییم «مشکل پیچیده» زیرا گاهی انسان با اشخاصی در تعامل است که بسیار به او نزدیک‌اند و قطع رابطه با آنان پسندیده نیست.

راه حلّ این قضیه را در دو بخش، خدمت شما و دوستان تقدیم می‌کنیم :

بخش اوّل :

به عرض شما می رسانیم ؛ اینگونه کم لطفی‌ها و نگاه‌های نامهربان نسبت به دین الهی اسلام ، تازگی ندارد.

آری ، «اسلام» این دین کامل و جامعی که خداوند از روی کمال مهر و محبّت، بعنوان بهترین هدیّه، در اختیار بشریت قرار داده تا بدینوسیله هر آنچه خوشبختی و سعادت در هر کجای دنیا و آخرت یافت می‌شود، در دسترس آنها باشد، و هرکس به اندازه‌ای که شایستگی دریافت بالاترین کمالات انسانی را دارد، بدون سختی و مشقّت، و مانند میوه‌ی پوست‌کنده و آماده، بر سر سفره‌ی پربرکت قرآن و عترت، بتواند به آنچه لایق اوست دست یابد ؛ آری این برترین هدیه‌ی خدای انسان، از همان ابتدای پیدایش، به جای اینکه از طرف افراد این نوع، مورد سپاس و تشکّر واقع شود، امّا برعکس ، همواره هدف تیرهای بدبینی و ناسپاسی بعضی از اشخاص بوده و هست و خواهد بود … .

مطمئن باشید چنین اشخاصی که فرمودید، تا زمانی که خداوند زمینه‌ی بصیرت و هدایت در آنها نبینند، هرگز گفتگوها و جوابیه‌های من و شما را برنمی‌تابند و دست از کم‌لطفی‌های خود برنمی‌دارند. بنابراین غالباً این گفتگوها به مِراء و جدال منتهی می‌شود که آن هم (چنانچه قبلاً در پاسخ سؤالی گفتیم) مورد رضایت خداوند نیست.

اگر عاقلانه بررسی کنیم ، مهمترین وظیفه برای ما در چنین مواقع و فضاهایی، آن است که به فکر خود و نگهداری و تقویت دین و ایمان خود باشیم ؛ چرا که می‌دانیم راهی ِ جهان آخرت هستیم ، و در آن جهان، راه برگشتی نیست ، و تا ابد در فضایی زندگی خواهیم کرد که اینجا برای خود ساخته‌ایم. و این حفظ و مراقبت، نیازمند دو چیز است :

۱ـ در حدّ امکان دور شدن و فاصله گرفتن از این اشخاص و فضاها. و در صورت عدم امکان ، خودداری از بحث و جدل.

۲ـ کسب آگاهی بیشتر نسبت به دین و اعتقادات ، و مطالعه‌ی کتب مفید ، از جمله چهارکتابی که قبلاً توصیه نمودیم. ((آموزش دین ـ شیعه در اسلام ـ قرآن در اسلام «هرسه نوشته‌ی مرحوم علاّمه طباطبائی» ـ اسرار آل محمّد (ص))

 

در پایان ِاین بخش لازم می‌بینم گلایه‌ای از وضع خودمان داشته باشم. و آن این است که :

اسلام به ذات خود ندارد عیبی         هر عیب که هست، از مسلمانی ماست

 

اگر با انصاف بنگریم ، حقیقت مطلب این است که بسیاری از ما مسلمانان و شیعیان اهل بیت (ع) و عاشقان امام حسین (ع) ، برای هر مسأله‌ای و کاری، وقت کافی و فرصت و همّت داریم ، جز برای آشنایی با دین و دستورالعمل‌های حیات‌بخش آن.

دوستان ! متأسفانه باید با هزار شرمندگی این حقیقت را بپذیریم که از دین، و تعالیم دین، و از قرآن و شیوه‌ی زندگی قرآنی ، و از عترت و روش زندگانی آنان، فاصله گرفته‌ایم و دور افتاده‌ایم.

و باید بدانیم ریشه‌ی مشکلات شخصی و اجتماعی ما ، همین دور شدن و فاصله گرفتن از قرآن و عترت است. و تا زمانی که چنین است چنان است.

به همین مقدار بعنوان تلنگر ، بسنده می‌کنم ؛ زیرا :

در خانه‌ی دل اگر بود کَس       یک حرف از این سخن بوَد بس

 

بخش دوم :

چون از بین مستمسک‌های آن افراد ، سه مورد در سؤال مطرح شده ، ما هم فعلاً با رعایت اختصار ، به همین سه مورد می‌پردازیم. در صورتی که موارد دیگری هم بود که نیاز به بررسی داشت در سؤال‌های بعدی مطرح می‌فرمایید و در خدمتتون هستیم :

 

شبهه : ـ می‌گویند : (اسلام دین جنگ است و با زور شمشیر و قتل عام و رعب و وحشت شروع شد و گسترش پیدا کرد)

بنظرتون در پاسخ چه باید گفت ؟

آیا کسانی که اینچنین ادّعا می‌کنند حتی یک صفحه کتاب در رابطه با تاریخ اسلام خوانده‌اند ؟

با توجّه به اینکه تصویر حقیقی دین اسلام ، در آینه‌ی قرآن و عترت منعکس شده ؛ آیا این اشخاص، یک ورق قرآن را با فهم و تدبّر خوانده‌اند ؟

و آیا سفارشات اخلاقی آن را ، و تجلّی مهر و محبّت الهی در آن را دیده‌اند ؟

آیا اینان حتی سطر اوّل قرآن و اولین آیه‌ی قرآن ((بسم الله الرّحمن الرّحیم)) را نمی نگرند که خداوند را با دو صفت مهربانی «رحمن» و «رحیم» توصیف می‌کند ؟؟

آیا یک جلد کتاب از روایات و فرمایشات اهل بیت (ع) را مطالعه نموده‌اند ؟؟

آیا هیچ شنیده‌اند که پیغمبر خدا فرمود : هدف و انگیزه از مبعوث شدن من به رسالت و نبوّت ، تکمیل نمودن کرامت‌های اخلاقی است ؟ (إنَّما بُعِثتُ لاُتَمِّمَ مَکارِمَ الأَخلاق)

آیا نشنیدند خداوند به پیامبرش می‌فرماید ما تو را نفرستادیم مگر برای اینکه جلوه‌ی مهربانی برای همه‌ی جهانیان ـ از کافر و مؤمن ـ باشی ؟؟ ((وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَهً لِلْعالَمینَ)) الأنبیاء : ۱۰۷

اگر اینان لا اقل یک کتاب «آموزش دین» مرحوم علاّمه طباطبائی را مطالعه می‌نمودند ، به چشمشان می‌خورد که در همه‌ی ۲۶ غزوه‌ای که پیامبر (ص) در آنها حضور داشت و به گفته‌ی حضرت علی (ع) شخص پیامبر نزدیکترین سرباز به سپاه دشمن بود ، لکن حتی یک نفر به دست خود پیامبر کشته نشده است ! !!

و همچنین مرحوم علاّمه از بین تمام کتب تاریخی آمار گرفته و در همان کتاب مرقوم فرموده‌اند که :

در تمام ۸۴ جنگی که در ۱۰ سال آخر زندگی پیامبر (ص) رخ داده ، از سربازان اسلام بیش از ۲۰۰ نفر و از سربازان سپاه کفر بیش از ۳۰۰ نفر کشته نشده‌اند.

این چگونه قتل عام و رعب و وحشت است ؟

طول مدّت پیامبری حضرت محمّد (ص) کلاًّ ۲۳ سال بوده ؛ که ۱۳ سال آن در مکّه و برعکس، همه‌ی فشارها و تهدیدات و رعب و وحشت‌ها توسط مشرکین و برعلیه پیامبر و مسلمانان بوده.

اولین شهدای اسلام یاسر و سمیّه زیر شکنجه‌های مشرکین با وضعی فجیع کشته شدند به جرم اینکه می‌گفتند لا اله الاّ الله. ما بت نمی‌پرستیم !

چرا انسان اینقدر بی‌انصافی کند و این دین سراسر رحمت و مهربانی و عطوفت را دین رعب و وحشت و قتل عام بنامد ؟؟؟؟ ؟ !!

پیامبری که آخرین وصیّتش سفارش به مراعات ضعفاء (زنان و اسراء) است. پیامبری که هر لشکری برای دفاع می‌فرستاد به آنان سفارش‌ها می‌نمود : مبادا ضعیفی را بکُشید ، مبادا متعرّض زنان یا کهنسالان یا کودکان بشوید ، مبادا درختی را قطع کنید ، مبادا آبی را مسموم یا ممنوع کنید ، مبادا زراعتی را پایمال کنید.

امیر المؤمنین (ع) که قبل از خوردن غذای خود، سفارش به مدارای با قاتل خودش می‌کند.

امام حسن (ع) که دشنام دهنده‌اش را دعوت به ضیافت می‌کند.

امام حسین (ع) که به لشکر حُرّ ریاحی (که برای جلوگیری از ادامه مسیر او آمده) و به اسبانشان آب می‌دهد.

آیا اینها دینشان با قتل عام و رعب و وحشت شروع و ادامه پیدا کرده ؟

 

شبهه : ـ می‌گویند (هر جا که دین (در رأسش هم اسلام) حضور داشته آمار نشون داده که بیشترین نا امنی و ظلم در این جوامع هست)

شما را به خدا ، کدام سازمانی چنین آمار دقیقی را اعلام نموده ؟

بله اگر مقصودشان حملات آمریکا به افغانستان و عراق است. یا اگر حملات اسرائیل به غزّه را می‌گویند. یا اگر هجوم داعش به سوریه و عراق را دلیل بر این آمارگیری قرار می‌دهند ، قبول می‌کنیم. بلی ، هرجا دین و آنهم اسلام حضور داشته بیشترین نا امنی و ظلم بر علیه اون جوامع انجام می‌شود ! !

وگرنه ، چند سال قبل بود سازمان‌های خبری اعلام نمودند که در مناطق مختلف اروپا و آمریکا بررسی نموده و رسماً آمار دادند در محله های مسکونی مسلمانان ، میزان جرم و جنایت بمراتب کمتر از محله های دیگر است ؛ و علّت آن را شایع نبودن می گساری در بین آنان دانستند.

 

شبهه : ـ می‌گویند (ما تا حالا دین نداشتیم ، ولی اصول اخلاقی رو انجام دادیم ، و زندگیمون هم عالیه ، و خدا بهمون برکت داده ، لزومی هم به اجراش نمی‌بینیم)

جالبه ! بنظر میاد منظور ایشان از «دین» همان نماز و روزه است. چون «رعایت اصول اخلاقی ، و اعتقاد به خدا و برکت خدا» مگر چیزی غیر از دین است ؟؟

اگر منظورشان این باشد که ما خدا و برکت خدا را و اصول اخلاقی رو اعتقاد داریم و رعایت می‌کنیم اما فقط نماز نمی‌خوانیم ! این سخن عجیبی است. آیا کسی که خداوند را قبول دارد و اعتراف به برکت او می‌کند اما تشکّر و سپاسگزاری از او نمی‌کند ، اصول کدام اخلاق را انجام می‌دهد ؟؟ و آیا این اصول اخلاقی از کجا سرچشمه می‌گیرد که انسان نمک بخورد و نمکدان را بشکند و ناسپاسی کند ؟

 

در اینجا جمله‌ی تکان‌دهنده‌ای را که امام صادق (ع) به یکی از منکِرین در آن زمان فرمودند ، به خودمان و آن عزیزان یادآوری می‌کنیم ، و آن براساس یک محاسبه‌ی دو دوتا چهارتای عقلی است :

یا این است که خداوند و قیامت و دینی هست ،، و یا اینکه چنین چیزهایی وجود ندارد و همه‌اش دروغ است.

اگر همه‌ی این مطالب دروغ باشد و نه خدایی و نه دینی و نه قیامتی نباشد ، نه آن اشخاص بی‌اعتقاد ضرر می‌کنند ، و نه معتقدین به دین و خدا و قیامت. زیرا همه آمده‌اند و چند صباحی کارهایی انجام داده‌اند و سپس مُرده و رفته‌اند.

اما اگر چنانچه متدیّنین راست بگویند و چنین چیزهایی حقیقت داشته باشد ،، آنوقت خودتان قضاوت کنید چه کسی ضرر کرده ! !

سخن آخر :

یکی از مهمترین دعاها :

اَللّهمّ لا تَجعَل مُصیبَتَنا فی دینِنا : بارالها ، مصیبت ما را در دینمان قرار مده

یعنی هر مصیبتی بر انسان وارد شود ، از مصیبت دینی آسانتر است. از خداوند می‌خواهیم مصیبت ما را در دینمان قرار ندهند.

آمین یا ربّ العالمین

 


اشتراک در شبکه های اجتماعی

ارسال دیدگاه


طراحی و اجرا : 01WEB