باید دانست «استخفاف و سبک شمردن» نماز، مطلبی است ، و «توفیق نداشتن» بر نماز، مطلبی دیگر و جدای از آن است.
ممکن است شخصی واقعاً به نمازش اهمّیت میدهد و نسبت به این وظیفهی الهی اهتمام میورزد و به هیچ وجه آن را کوچک و حقیر نمیشمرد. اما بواسطهی کوتاهیای که در جایی نموده، توفیق ِ خواندن یا اوّل وقت خواندن، از او سلب شود.
مثال :
کسی که میداند اگر شب تا دیروقت، به تماشای فیلم، سریال یا فوتبال بنشیند، حتماً برای نماز صبح بیدار نمیشود و نمازش از دست خواهد رفت ، اگر با وجود علم به این موضوع، باز به تماشا بنشیند، این عمل یعنی استخفاف به نماز واجب. حتی اگر در ماه محرّم میداند اگر تا پاسی از شب گذشته، در هیئت به عزاداری مشغول باشد، نماز صبحش از دست میرود، این عزاداری مشکلدار است ؛ چون حضرت سیدالشهداء (ع) برای احیاء و اقامهی نماز، قیام فرموده و شهید شدند: «أشهد أنّک قد أقمت الصلاه : حسین عزیز؛ شهادت میدهم که تو نماز را به پای داشتی».
اینها نمونه هایی از استخفاف است.
اما نمونه برای سلب توفیق بدون استخفاف:
در بعضی از روایات وارد شده که : گاهی شخص گناهی مرتکب می شود، و به سبب آن گناه، توفیقی از او سلب میشود. (مضمون).
حال اگر فرض کنیم شخصی که نسبت به نمازش اهمّیت میدهد و اصلا استخفاف نمیکند، مرتکب گناهی شود (مانند نگاه حرام، یا گوش فرادادن به صدای حرام، یا عدم رعایت پوشش واجب)؛ این گناه او توفیقی را از او سلب میکند، که ممکن است آن توفیق، توفیق نمازی از نمازهای واجبش باشد.
در این مثال، این شخص واقعاً نسبت به نمازش شخص بیتوجّهی نبود، لکن توفیق آن را از دست داد.
آنچه ذکر شد فقط بعنوان مثال و نمونه بود.
نماز اگر نماز باشد، میتواند انسان را از بدیها پیشگیری کند.
و پیامبر خدا (ص) فرمودند: نمازهای پنجگانه مثل آنست که نهر آبی در کنار منزل شما باشد و روزی پنج بار بدنت را در آن شستشو دهی ؛ همانطور که هیچگاه چرک و آلودگی در بدنت یافت نمیشود ، نماز هم برای روح شما مانند همان نهر آب و شستشوی در آن است.
یکی از اولیاء خدا میفرمود: اگر برای درمان بیماریهای ما، معجونی بهتر از نماز پیدا میشد، خداوند آن را می فرستاد.
در روایت است که فرمود : الوضوء نور و الوضوء علی الوضوء نور علی نور : وضوء موجب نورانیت و روشنایی و برطرف شدن ظلمت انسان است. و وضوء روی وضوء، نوری است بالای نور.