کیمیای آگاهی

پیروزی، موفقیت، قهرمانی

تعداد بازدید : 621 تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۰۷

چه کار کنیم؟

مسئله کدام است؟

اولویت با کدامشان است؟

کدامیک اصیل هستند و اصالت دارند؟

 

پیروزی

دستیابی به آن چیزی است که مورد درخواست خود شخص است که این خواسته هرچیزی می توانـد باشد و رسیـدن به آن به هر قیمتی صورت می گیرد.

به عنوان مثال اسکندر مقدونی دلش میخواست که همۀ دنیا رو فتح کند و خودش حاکم و فرمانروای مطلق و تک و تنهای همۀ دنیا باشد، البته به این خواسته خود رسید و همۀ عمر خود را در سفر و جنگ و گریز  و حمله به سـر برد (همه اینـها به دلیـلmother compelex عقـدۀ مادری بود که مادرش به او داده  بـود و گفتـه بود که «تو مـرد نیستی»  و او را به اندازه ای که باید قدرتمند به حساب نمی آورد)

اما زمانی که اسکندر همۀ دنیا را فتح کرد و تقریباً به خواسته خود رسیده بود، مریضی سختی گرفت و به بستر مرگ افتاد و از همۀ طبیبان و حکما درخواست داشت که او را حداقل تا زمانی زنده نگه دارند که خودش را به مادرش برساند و مردی و قدرتمند بودنش را به مادرش ارائه کند و احیاناً ثابت کند که قهرمان است.

1

ولی چون این اتفاق نیافتاد، با وجود همه پیروزی ها و حتی پیروزی بر همه جهان ، قهرمان از دنیا نرفت و فقط پیروز مرد. البته امکان دارد که آدم پیروز، موفق و یا حتی قهرمان هم باشد ولی لزوماً کسی به صرف پیروز بودن و پیروز شدن نمی تواند موفق و یا قهرمان باشد.

پیروزها عموماً کنترلر و بسیار زورگو هستند  و برای ایشان رسیدن به هدف، وسیله رسیدن به آن هدف را به طور کامل توجیه می کند.

حالا چه اینکه این وسیله ها در محدوده ای محدود باشند که در این صورت پیروز موفق داریم و چه اینکه این وسیله ها نامحدود باشند که در این صورت فقط پیروز داریمبعضی وقتها ممکن است که پیروز موفق در راستای رسیدن به حقیقت وجودی و رسیدن به خود حقیقی عمق درون خودش زندگی کند که در این حالت ، یک آدم تمام و کمال داریم که اسمش «پیروز ، موفق و قهرمان » است.

 2

موفقیت

از ریشه «وفق» و از اسم مصدر وفاق به معنای سازگاری و پذیرش مشتق می شود.

بنابراین تعریف، آدم موفق کسی است که با هنجارها و چارچوبها و قواعد و مقررات و باید ها و نبایدها همسو و سازگار است  و در پذیرش مطلق حاکمیت به سر می برد  و با در نظر گرفتن تمامی ، مسیری را که قرار است طی کند را همانطور که مشخص شده، طی می نماید.در این مسیر شاید پیروز هم بشود.

بعنوان مثال یک نفر در عین اینکه دانش آموز موفق و شاگرد اول کلاس و یا حتی مدرسه شان هم باشد، ولی شاید درس خواندن در نهایت حال فرد را خوب نمی کند  و این یعنی که درس خواندن موجب قهرمانی او نمی شود.

 3

قهرمانی

یعنی فردی که عامل است و منفعل نیست، از خودش خلاقیت نشان می دهد و در لحظه با در نظر گرفتن همه مسائل در راه رسیدن به فردیت و رسالت شخصی خود، حرکت می کند.

چنین فردی ، طی طریق و رسیدن بدون اصطکاک و برخورد و همچنین هماهنگ و موزون با جهان هستی و کائنات را بر هر چیز دیگری مقدم می داند و در این راستا و بر چنین بستری موفقیت ها و پیروزی هایش را رقم می زند.

 

 59

 



اشتراک در شبکه های اجتماعی

ارسال دیدگاه


طراحی و اجرا : 01WEB