همیشه نیاز دارم تا شخص یا اشخاصی در هر پروسهای که هستم ، همپا و همراه من باشند و به ندرت قادر هستم تا به تنهایی کاری را انجام داده و یا اقدام به انجام آن نمایم و یا آن را تمام و کمال به پایان برسانم.
فردی که مطلبِ غیر سازنده فوق در خصوص او صدق می کند ، در کودکی یکی از این حالات را تجربه کرده است .
الف) والدین و اطرافیان ، هیچوقت به او اجازه نداده اند تا او خودش، بر اساس خودش کارهایش را انجام دهد . هر کودکی بنا به تیپ شخصیتی خود نحوه و سرعت و کیفیت مخصوص به خود را در انجام کارها دارد ، و بایستی با تجربه و تمرین به مهارت کافی برسد ، زمانیکه والدین ، قلدرانه اجازه انجام کار ار نمیدهند ،کودک ناتوان و عجزه باقی خواهد ماند .
ب) از کودک ، به شدت ایراد گرفته شده باشد . مسلماً کودک در هر زمینه ای در حال تجربه ایت و مسایل و اشکالاتی پیش خواهد آمد، و زمانیکه والدین بخاطر یک ایراد، کلِ کار را مسخره و یا غلط میکنند، اعتماد به نفس کودک تخریب خواهد شد . به عنوان مثال بخاطر داشتن ۲ غلط دیکته و نگارشی ، کلِ صفحه را پاره کنند و ….
پ) یارکشی بین والدین انجام شده . یکی از والدین به دلیل مسایل خودش ، در خانه یارکشی کرده و همیشه پشت فرزندش قایم شده . مثلا صحنه مادرانی که به عروسی میروند و در تمام مدت پسر بچه شان را روی پاهایشان می نشانند ! این بچه هویتی از خود نخواهدداشت.
اینها بخشی از مواردی است که باعث عدم شکل گیری اعتماد بنفس و هویت منحصر بفرد در کودک می شود . در حالیکه بایستی از بدو تولد ، با توجه به توانایی و سنِ کودک به او مسیولیت های در خور داد و شرایط تجربه با خصوصیات فردی خودش را فراهم نمود . در خصوص خود نیز ، با کسب این آگاهی می توانیم مسیر را به خوبی طی کنیم … ان شاالله
آگاهانه سازنده :
همواره براساس وضعیت فعلی موجودِ خودم، هدف و یا اهدافی را برای خودم در مسیر تعالی و رشدم در نظر گرفته و تعیین مینمایم، و سپس طریقۀ رسیدن از این وضعیت موجود به وضعیت مطلوب را تعیین نموده و با برنامهریزی که برای این طریق دارم و بررسی هر لحظۀ وضعیت موجودم در لحظات بعدی و همچنین بازنگری مجدد هدف و یا اهدافم ، استوار و ثابت قدم در مسیر رشد و تعالی خودم گام برمیدارم ، و اگر در این مسیر با شخص و یا اشخاصی هممسیر و همراه باشم بعضاً از مساعدت و معاونت آنها بهره جسته و خود نیز برای ایشان بعضاً این نقش را مسئولانه برعهده میگیرم.