کیمیای آگاهی

---

بررسی نحوه فعالیت معصوم غیرسازنده در وجود هر یک از ما ، و نشانه های موجود برای شناسایی آن به منظور اصلاح و تعدیل و رفع و تعویض آنها با رویکرد سازنده فعالیت این کهن الگو در ناخودآگاه و روانمان :

 

١- حاضر به از دست دادن امنیتش به هیچ قیمتی نیست و یک لحظه بدون امنیت را نمی تواند تحمل کند و همواره خود را در این امنیت می بیند .

 

٢- هیچ حالت دیگری را به غیر از وضعیت امن موجود خودش برای خودش و متولی امنیتش در نظر نمی گیرد و هیچ تمایلی به هیچ گونه تغییر وضعیتی به هر دلیلی و به هر مدتی و به هر شکلی ندارد .

 

٣- همه و هر آنچه غیر از خودش را یا خوب می بیند و یا بد و حالت دیگری را برای هیچ چیزی نمی شناسد و صرفاً سایرین بین این دو مجموعه جابجا شده و تبادل می گردند .

 

۴- برای از دست ندادن امنیتش و مخدوش نشدن آن حاضر نیست که هیچگونه انتقادی به متولی امنیتش وارد گردد و از این رو با نادیده انگاشتن هرگونه بی مسئولیتی و کم و کاستی از طرف متولی امنیتش همواره او را بهترین ممکن همیشگی می داند .

 

۵- بی عمل است و هیچگاه به صرافت انجام عملی نمی افتد و همواره منفعل بوده و اجازه می هد که به طور کامل دیگران برای او تصمیم گرفته و مطیع محض آنان باشند .

 

۶- مسئولیت اعمال خود را بر عهده نمی گیرند ، زیرا که هیچگاه فعلی مستقیماً از جانب او صادر نمی گردد و او صرفاً در بهترین حالت فعالیتش مطیع اوامر دیگران بوده و بالطبع ، مسئولیت نیز با صادرکننده حکم که دیگران هستند ، می باشد .

 

٧- هرگونه کمبود و کم و کاستی را در مواقعی که نتواند آن را منتصب به دیگری نماید ، به منظور اینکه امنیتش و متولی امنیتش مخدوش نگردد به خود مربوط می داند و اینگونه معایب را از خودش می داند .

 

٨- هیچگاه انتخابگر نیست و همیشه دیگران هستند که به او دیکته می کنند که چه بکند و چه نکند و نمی داند که چه چیزی را در چه زمانی و به چه مقداری می خواهد .

 

٩- به راحتی به همه اطمینان کرده و بسیار خوش بین است و همیشه همه چیز را بر وفق مراد خود می پندارد و از این ابزار برای همیشگی بودن امنیت و متولی آن برای خودش و همچنین حضور خودش در آن ، سود می جوید .

 

١٠- به معنای واقعی کلمه و از هر نظر وابسته و کاملاً آویزان به امنیتش و متولی آن بوده و به هیچ قیمتی حاضر به از دست دادن آن نمی باشد .

 

١١- همواره در توهم و رویاهای بی سر و ته و بی انتها به سر می برد و از این طریق بر بی خبری و انکار رنج و ندیدن و نفهمیدن آنچه که در پیرامونش در حال وقوع می باشد افزوده و اینگونه وقت و روزگار می گذراند . (( شاهزاده با اسب سفید )).

 

١٢- همچون جوجه نارَسی که در پوسته تخم مرغ امن و راحت و گرم و آرام به سر می برد ، به محض وارد آمدن کوچکترین خدشه ای به پوسته تخم مرغ که منجر به کشته شدن جوجه می گردد ، کوچکترین خدشه به امنیت و متولی آن و یا خودش به معنای حذف کامل امنیت می باشد .

 

١٣- سهم شیطان و یا سایه های دیگران را در نظر نگرفته و در ارتباط با آنان با دیدن کوچکترین نشانه ای می پندارد که کل مطلب همان چیزی است که با رویکرد خوش بینانه دیده و مطمئن است و به غیر از آن هیچ چیز دیگری نیست .

 

١۴-متوقع است وهمیشه و همه جا و هروقت و در هر موردی در تعاملات و مناسبات و ارتباطاتش با دیگران صرفاً گیرنده است و دهندگی برای او بی معناست و توانایی گیرندگی بی انتها و پایان ناپذیری دارد (( چه فیزیکی و چه احساسی و عاشقی و عاطفی )) .

 

١۵- در زندگی ، انگیزه و یا هدفی ندارد و بر این اساس همواره در بی زمانی (( و نه در زمان حال )) زندگی می کند و هیچ درکی از زمان و مهلت و گذشت آن ندارد و در بی خبری ، روزگار خوش بی خبری را می گذراند و هیچ حد و مرزی را نمی شناسد .

اشتراک در شبکه های اجتماعی

---