کیمیای آگاهی

داستان صوفیانه آهوی ختن

تعداد بازدید : 248 تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۸

 داستان صوفیانه آهوی ختن

مشک ماده ایست خوشبو که از نافه ی آهوی نر گرفته میشود. در بهار، آهوی نر برای جذب آهوی ماده چنین بویی از خود متصاعد میکند. داستان صوفیانه ی بسیار زیبایی وجود دارد که حال آهوی نری را توصیف میکند که مفتون این بوی خوش خود شده بود اما نمیدانست که سرچشمه این بوی فریبنده، خود اوست. آهو دیوانه وار سرچشمه بو را جستجو میکند، به هر جا سر میکشد، به این سو و آن سو میجهد و از هر کسی سوال میپرسد در حالی که بو همیشه همراه اوست. عاقبت آهو که از این بوی خوش دیوانه شده است، خود را به هلاکت میرساند بدون اینکه بفهمد مشک ختن در درون خودش بوده است. فقط لازم بود که میایستاد و به خودش نگاه میکرد؛ نیاز به هیچ جستجویی نبود!


سالها دل طلب جام جم از ما می کرد
وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

گوهری کز صدف کون و مکان بیرون بود
طلب از گمشدگان لب دریا می کرد

 



اشتراک در شبکه های اجتماعی

ارسال دیدگاه


طراحی و اجرا : 01WEB