سوال: چرا در قرآن، خداوند در برخی از آیات از کلمه “ناس” و در برخی آیات از کلمه “انسان” استفاده کرده است؟
پاسخ: در مورد تفاوت بین «ناس» و «انسان»، برای پاسخ دقیق و مفصّل لازم است مراجعهی گستردهای به کتب تفسیر و بررسی سخنان دانشمندان داشته باشم. اما در حد متوسط که فعلا تا حدودی قانعکننده و گویا و رسا بوده و دور از واقعیت نباشد عرض میکنم :
با قدری دقت در آیاتی که این دو کلمه در آنها بکار رفته، بدست میآید که در اکثر موارد، از کلمه «ناس» همان معنای «انسان» اراده شده بدون تفاوتی.
مثلاً:
در آیه (و من الناس من یقول آمنّا بالله و بالیوم الآخر و ما هم بمؤمنین): بعضی از انسانها (منافقین و دوچهرهها) کسانیاند که میگویند ما به خدا و قیامت ایمان داریم اما در واقع ایمان ندارند.
(و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله): بعضی از انسانها کسی است که جان خودش را میفروشد برای بدست آوردن خوشنودی خداوند، که همه مفسرین شیعه و سنّی گفتهاند مقصود این آیه، حضرت امیر المؤمنین (ع) است و اشاره به فداکاری ایشان و خوابیدن در رختخواب پیامبر (ص) است در شبی که حضرت از مکه باید خارج میشدند و آیات فراوان دیگری که مراد از کلمه «ناس» در آنها، همان معنای «انسان» است بدون تفاوت.
اما در بعضی از آیات، کاملا مشخّص است که مراد از کلمه «ناس» طبقه سطح پایین انسان است که از نظر فهم امور عقلی و دقیق، و درک مطالب معنوی و عمیق، در سطح پایینتری نسبت به عموم مردم قراردارند. انسانهایی که قدرت تعقّل و کشش ذهنی آنها در حدّی نیست که بتوانند استدلال کنند و برهان اقامه کنند و حق را با دلیل و برهان از باطل تشخیص دهند، و نوعاً در تصمیمگیریها و انتخاب مسیرها نیازمند پیروی از دیگران و راهنمایی اشخاص فهمیده و باتجربه میباشند. همانها که در اصطلاح، به آنها میگوییم «عوام الناس».
به عنوان نمونه:
(و تلک الأمثال نضربها للناس و ما یعقلها إلاّ العالِمون): اینها مَثلهایی است که ما برای [فهمیدن] «ناس» میزنیم [و ذکر میکنیم]، اما [حقیقت و عمق] آن مَثلها را جز دانشمندان [و فرهیختگان] نمیتوانند تعقّل کنند [و با نیروی عقل بفهمند].
روشن است که مراد از «ناس» در اینجا تودهای از عموم مردماند که نیروی تعقّل عالمان را ندارند.
نمونه روشن دیگر، همان آیه معروف (و لکنّ أکثر الناس لایعلمون): بیشترین افرادِ «ناس» آگاهی و بصیرت و دانش ندارند.