کیمیای آگاهی

معرفی کتاب “آموزش دین”

تعداد بازدید : 396 تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۱۰

در حدود سال ۱۳۳۵ شمسی با توجه به فضای نامناسب آموزشی در مدارس (به جهت ضعف توجّه به امور دینی) و طبعاً نگرانی خانواده‌های مذهبی از وضعیت موجود ، بعضی از متدیّنین در صدد برمی‌آیند تا مدرسه‌ای را تأسیس کنند که در آن ، در کنار آموزش متون مرسوم وزارت فرهنگ آن زمان ، به جنبه‌ی دینی و مذهبی دانش آموزان نیز توجّه کافی بشود.
گویا تأسیس مدرسه‌ی علوی تهران به همان زمان‌ها مربوط می‌شود.
مسئولین مربوطه از محضر مرحوم علاّمه طباطبائی درخواست می‌کنند که جزوه‌ای در رابطه با تعلیمات دینی برای تدریس در کلاسهای ابتدائی آن مدرسه ، بنگارند . و ایشان با کمال تواضع ، گویا چهار جزوه‌ی مستقل برای تدریس در کلاس‌های سوم تا ششم ابتدائی، متناسب با سطح علمی دانش آموزان در آن سنین ، می‌نویسند.
اولین چاپ این جزوات مورّخ به تاریخ ۱۳۳۷ خورشیدی می‌باشد. تقریباً هر جزوه‌ای شامل سه بخش ((عقائد ، احکام و اخلاق)) بوده و بطور مستقل و جدای از جزوات دیگر به بیان مطالب می‌پردازد.
با اینکه ایشان معارف و مسائل دینی را در این جزوات ، بدون بکارگیری اصطلاحات علمی و حوزوی ، و در سطح عمومی نوشته اند ، در عین حال این جزوه‌ها از چنان غنائی بر خوردارند که هنوز هم در نگارش کتب دینی در سطح عمومی، از آنها استفاده می‌شود.
تصور کنید یک دانشمند در آن سطح اعلا که «المیزان» او یقیناً هنوز برای بسیاری از دانشوران حوزه‌ی علوم انسانی و فرهیختگان دانش دینی کاملاً شناخته شده نیست ، چنین شخصیتی برای دانش آموزان نُه ، ده تا دوازده ساله معارف و مطالب دینی و مذهبی را تبیین می‌کند ! !
بالاخره ؛ پس از مدتی، دو نفر از فضلای حوزه ، در صدد ادغام این چهار جزوه و تبدیل آنها به یک کتاب قابل عرضه به سطح متوسط جامعه ـ از نظر فرهنگی ـ برآمدند.
هر دو پس از کسب اجازه از مرحوم مؤلّف گویا بطور موازی (یعنی ظاهراً هیچیک از کار دیگری خبری نداشته) این کار را انجام داده و نتیجه‌ی کار یکی به نام «آموزش دین» و دیگری به نام «خلاصه‌ای از تعالیم اسلام» به جامعه‌ی مذهبی عرضه شد و تاکنون این دو کتاب بارها تجدید چاپ شده‌اند.
مطالب کتاب تقریباً یکی است. در بعضی موارد، فصل بندی‌ها قدری متفاوت است.
این کتاب دارای امتیازاتی است که آن را تبدیل به کتابی منحصر به فرد نموده است. جدای از مؤلّف عالی مقام و جدای از سطح نگارش کتاب که تذکر داده شد ، از امتیازات آن، که در جای دیگر پیدا نمی‌شود این است که :
ایشان در ابتدای کتاب، معنی و مقصود از کلمه‌ی «دین» را بیان می‌کنند و بدنبال آن به این نتیجه می‌رسند که ((دین)) یعنی «روش زندگی کردن» ، و چون هر انسانی ـ حتی اگر کمونیست‌ باشد ـ بالاخره بر اساس تفکّرات خود ، روشی برای زندگی دارد ، به این معنی می‌توان گفت ما انسان بی «دین» نداریم ؛ مگر اینکه انسان نباشد.
چیزی که هست ، کلمه‌ی «دین» در قرآن و کلام خداوند ، به هر روش زندگی اطلاق نشده ، بلکه روشی که از جانب خداوند تعیین شده باشد و توسط پیامبری از پیامبران پاک و معصوم، به مردم عرضه شده باشد و هر دو بُعد زندگی ـ دنیایی و آخرتی ـ را تحت پوشش بگیرد و سعادت هر دو را تأمین نماید، اینچنین روشی از دیدگاه قرآن ((دین)) نامیده می شود.
و بر این اساس، خداوند فرموده : إنّ الدین عند الله الإسلام : بدرستیکه دین در نزد خداوند ، فقط و فقط منحصر در «اسلام» است. «اسلام» به معنی تسلیم در برابر اوامر و نواهی آفریدگار مطلق جهان که با آگاهی و حکمت و مهربانی بی‌نظیر خویش ، راه و رسم زندگی سعادتمندانه را به همه‌ی مردم، بنحوی ابلاغ فرموده است.
یکی از نکات ظریفی که در این کتاب است و جای دیگر دیده نشده ، در باب نبوّت می‌فرمایند (مضمون) :
می‌دانیم که پیامبر گرامی اسلام ده سال آخر عمر شریف خود را در مدینه (یثرب) گذراندند. در طول این ده سال حدود ۸۴ جنگ انجام داده‌اند. که اکثر آنها دفاعی بوده است. یعنی بطور متوسط در هر سال ۸/۴ جنگ. آنهم با آن هزینه‌ها و سختیهای آن زمان.
از این ۸۴ جنگ‌، حدود ۲۶ جنگ با حضور شخص پیامبر انجام شده که به آنها «غزوه» می‌گویند، مانند غزوه بدر و اُحُد و خیبر و خندق و مانند آنها. و بقیه‌ی جنگها را لشکری آماده می‌فرمودند و فرماندهی معین می‌کردند و آن لشکر خود به جنگ می‌رفت.
در جنگهایی که پیامبر شخصاً حضور داشتند ، با اینکه فرماندهان دیگر معمولاً به بالای بلندی می‌رفتند و از آنجا دستور حمله به جناح راست یا چپ صادر می‌کردند ، اما پیامبر خدا هرگز چنین نمی‌کردند بلکه مانند یک سرباز در میدان نبرد حضور پیدا کرده و مانند شیر می‌غرّیدند و می‌جنگیدند.
حضرت علی (ع) که همه‌ی عالَم شجاعت و دلاوری ایشان را در جنگها می‌دانند و تنها پهلوانی است که هرگز در جنگ شکست نخورده است ، می‌گوید : زمانی که آتش جنگ شعله ور می‌شد و کار بسیار دشوار و سخت می‌شد و دو لشکر به هم می‌پیچیدند ، ما پشت سر پیغمبر اکرم پناه می‌گرفتیم و او نزدیکترین ِ ما به دشمن بود.
اصل نکته و جان کلام اینجاست :
مرحوم علامه طباطبائی در این کتاب فرموده (مضمون) :
با همه ی این توصیفات ، ۸۴ جنگ ، حدود ۲۶ غزوه ؛ در میدان بودن رسول خدا ، نزدیکترین سرباز به دشمن ؛ اما در هیچ کتاب تاریخی و در هیچ نقلی وارد نشده که یک نفر را ((حتی یک نفر را)) پیامبر اکرم با دست خودشان مستقیماً کُشته باشند.

و این است مصداق اینکه خداوند فرموده : ((و ما أرسلناک إلاّ رحمهً للعالَمین)) ما تو را نفرستادیم مگر اینکه مایه‌ی رحمت و مهربانی برای همه‌ی جهانیان باشی ، نه فقط مسلمین یا مؤمنین ، للعالَمین.

 آخرین نکته :

مرحوم مصنّف کتاب ، در ابتدای کتاب پس از تعریف ((دین)) ، می فرماید (مضمون) :

مجموع دستورالعمل‌ها و آموزشهایی که در دین اسلام آمده ، به سه بخش کلّی تقسیم می‌شود :

یک دسته امور اعتقادی که مربوط به قلب است و عقیده‌ی قلبی به آنها لازم است ، که به آنها «اصول دین» گفته می‌شود زیرا اعتقاد به آنها ریشه و اصل است برای سایر آموزش ها.

دسته دوم مسائل و احکام مربوط به افعال و اعمال ما در زندگی ، که به آنها «فروع دین» می‌گوییم و منقسم به واجبات و مستحبات و محرّمات و مکروهات و مباحات می‌شوند.

و دسته‌ی سوم «اخلاقیات» در ارتباط با صفاتی که انسان باید از آنها دوری کند و رذائل هستند مانند بخل و ترس و بیباکی و امثال آنها و صفاتی که باید به آنها متصف باشد مانند سخاوت و عدالت و حکمت و امثال آنها که فضائل هستند. و بطور کلی اخلاق حسنه مانند ظرف مناسب و زمینه‌ی مناسب هستند برای آموزه‌های اعتقادی و عملی که دو دسته‌ی قبلی بودند.

مطالعه و مراجعه ی مستمر به این کتاب ارزشمند را به همه ی عزیزان توصیه می کنیم.

 



اشتراک در شبکه های اجتماعی

ارسال دیدگاه


طراحی و اجرا : 01WEB