تا به حال شنیدین که کسی بگه ،” من به فلانی اطمینان کامل دارم ! دسته چک سفید امضای من دستشه ، اون هرگز به من خیانت نمیکنه ! “
چه فکری میکنید ؟ این مدل طرز فکر ، چه حسی به شما میده و چه چیزی رو یاد شما میندازه و چه نظری در این مورد دارید ؟
این افراد ، غالباً کسانی هستند که معصومانه و در کمال خوش بینی ، بدون در نظر گرفتن سهم شیطان ، از دیگران توقع و انتظار دارند ، که دقیقاً همانطوری باشند و زندگی کنند که آنها می خواهند ، به دنبال این نوع اطمینان ، کنترل شدیدی وجود دارد و عملاً به فرد مقابل تحمیل و اعلام میکنند که : ” تو البته که باید خودت رو زندگی نکنی ، و فقط همانطوری رفتار کنی که من میخواهم و تو فکر و تصوراتم از تو ساختم و توی ذهنم پرورندام ” . به عبارتی حاضر نیستند بپذیرند که سایرین هم هر لحظه حق انتخاب ، و یا حتی اشتباه دارند و آنها هم آمدند به این دنیا که خودشون رو هر جوری که هستند و هر جوری که قضاوتشون بکنیم و یا نکنیم و چه درست و چه غلط زندگی کنند !
اگر از کسی بشنوید که :” به هیچکس نمیشه اعتماد کرد ، همه دزد و کلاهبردارند ! و … ”
از این جمله چه برداشتی میکنید ؟
اینها به زبان خودشون که برای ماهایی که به این نوع بازیها آگاهیم ، واضح و روشنه ، دارند اعلام میکنند که این روزها دیگه کسی رو نمی شه کنترل کرد ، آدمها دارند خودشونو زندگی می کنند ، دیگه هیچ کس خودشو اونطوری که ما و یا من دلمون می خواهد زندگی نمیکند ، این افراد عموماً ، کسانی هستند که یتیمانه به پیرامونشان نگاه میکنند . به نظر آنها دنیا نا امن و پر از مشکلات و مسائل لاینحل بوده و به همه چیز و همه کس ، بدبین و بی اعتماد هستند .
در نهایت وقتی کسی میگوید : ” من به افراد پیرامونم اعتماد دارم ” . چه برداشتی میکنید ؟
فرد واقع بین ، محیط پیرامونش را همانطور که هست مشاهده می کند ، در پذیرش افراد و محیط پیرامونش ، همانطور که حقیقتاً هستند بوده و کسی را کنترل نمی کند و با این اعتماد عملاً به افراد می گوید :” تو می توانی هر لحظه ، انتخاب درست و شخصی خودت را بر اساس قهرمان حقیقی خودت در زندگی شخصی ات در لحظه داشته باشی و مسئولیتش رو هم به طور کامل بپذیری ” .
فرد واقع بین ، همواره اعتماد می کند . زیرا که همواره بررسی و مشاهده کامل می کند و در پذیرش کامل جهان هستی و کائنات همانگونه که هست بوده ، و بعد با توجه به مشاهداتش تصمیم می گیرد که تا چه حد می تواند مسئولانه و انتخابگرانه بسپارد ، و در عین حال سهم شیطان را نیز لحاظ می کند و در پذیرش فرد و اتفاقات ، هرطور که باشند ( حتی بعضاً متفاوت با پیش بینی اش ) می باشد .
یادمان هم باشد که ، اطمینان ، فقط و فقط و فقط ، مختص خداوند بوده ، و فقط خدا است که مطلق و کامل است .
من به خودم و جهان هستی همانگونه که هست اعتماد دارم و از این اعتمادم راضی و خشنودم و آرامش اکنون من ما حصل این اعتماد و پذیرش می باشد و اطمینان دارم که خداوند ، خالق مطلق است و هر کجا و هر زمان همان گونه که باید مشیتش را از مسیر و کانالی که مقدر است محقق میفرماید .
اطمینان : از خوش بینی معصوم غیر سازنده و کنترل و تمامیت خواهی و کمال گرایی او (مگر در مورد خداوند که در زمان فعالیت معصوم سازنده این اطمینان به این کل اتفاق می افتد ) حاصل می گردد .
اعتماد : از واقع بینی ، تعادل دو کهن الگوی معصوم و یتیم حاصل می گردد .
بی اعتمادی و بی اطمینانی : از بد بینی یتیم اتفاق می افتد و انکار خدا و اینکه او می پندارد که ” گویی خدا مرده است . “
به همۀ اجزای جهان هستی اعتماد داشته باشید و به خدا مطمئن باشید و آرامش حقیقی را در آغوش بگیرید .