هادس پسر بزرگ کرونوس و رئا بود که در بدو تولد همانند سایر خواهران و برادرانش توسط پدر بلعیده شد و پس از ... شدن همه توسط کرونوس به واسطه شربت تهوع آور زئوس و پس از به سلطنت رسیدن زئوس و مغلوب شدن پدرش کرونوس بر حسب قرعه جهانزیریـن به هادس واگـذار گردیـد. بر طبق اسطوره او فرزندی فیزیکی و واقعی نداشت، یعنی به دنیای بیرون قطع بود و 2 بار به واسطه زخمی که هرکول با نیزه بر پایش وارد نمود برای استمداد و مداوا به المپ رفت و بار دیگر برای ربودن پرسفون؛ یکبار برای استمداد و یکبار برای ازدواج.
هادس به دلیل حکومت بر زیرزمین، صاحب معادن زیرزمینی هم بود و خدای ثروت هم بهشمار میرفت. او پرسفون، دختر زئوس و دیمیتر را از دنیای آسمان ربوده و به جهان زیرین آورده بود و به همراه او بر دنیای زیر زمین فرمانروایی میکردند، اما زئوس به او فرمان داد تا پرسفون را برای از بین بردن بیقراری مادر خود دیمیتر آزاد کند. دیمیتر چون از ماجرا آگاه میشود، جلو رویش غلات را میگیرد. پس خشکسالی جهان را فرا میگیرد. هادس ناگزیر به بازگرداندن دختر رضایت میدهد، اما قبل از اینکه آنجا را ترک کند، هادس به او چند دانه انار میخوراند. پرسفون نمیداند که این عمل باعث میشود که او برای ابد در جهان زیرزمینی بماند. اما زئوس از در مصالحه برمیآید: پرسفون دو سوم هر سال را پیش مادرش در المپ و یک سوم سال را با هادس به سر میبرد. هادس به عنوان پادشاه جهان مردگان بهشمار میرفت، و در کنار تاناتوس ایزد مرگ نیز بود. او بر روی تختی ساخته شده از درخت آبنوس مینشست و یک عصای سلطنتی داسی شکل را با خود حمل میکرد. هادس همچنین دارای یک کلاه بود که سیکلوپها به او داده بودند و میتوانست به وسیلهٔ آن ناپدید شود. او سگی سهسر به نام سربروس داشت که نگهبان در ورودی دنیای زیرزمینی بود، او اجازه ورود به روحهای جدید به دنیای مردگان را میداد اما به هیچکس اجازه خروج نمیداد.