مسائل مطروحه :
۱ـ «رزق» و محدوده ی آن.
۲ـ رزّاق بودن خداوند با اینهمه محرومیت های مشهود.
۳ـ رزق هر جنبندهای حقی است بر عهدهی خداوند.
۴ـ آیا کوشش و تلاش انسان در میزان روزی او تأثیری میکند؟
۵ـ آیا خداوند که فرموده : کسی که تقوی پیشه کند خداوند از راه بیگمان روزیاش میدهد ((وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ)) معنایش این است که بنشینیم در منزل به ذکر و عبادت و نماز شب تا خداوند رزق ما را برساند؟
به لطف خدا باید به گونه ای بررسی کنیم که به این سؤالها ، جواب منطقی و منطبق داده بشود. (منطقی که روشن است ، منطبق یعنی منطبق بر قرآن و عترت).
به این چند نکته توجه کنیم :
نکته اول :
تصوّر اکثر ما از رزق و روزی : یا فقط غذا و خوراک هست ، یا وسایل رفاه در زندگی ، یا درآمد و حقوق و اجرت کار . و هر سه تصوّر اشتباه است.
از بررسی آیات مربوطه به رزق و روایات صحیحه در موضوع رزق به دست می آید که : هرگونه منفعت و خیری که موجودی برای بدست آوردن حیات و زندگیاش یا ادامه دادن به حیات و زندگی اش، به اون نیاز داشته باشه و از طرف خداوند به او رسانده شود «رزق» است. خداوند «رزّاق» است یعنی : هر خیری که هر موجودی در وجود یا بقاء خود ، در هر بُعدی و هر جهتی ، به آن نیاز دارد ، به او میرساند.
بنابراین گاهی یک کتاب مفید میتونه برای شخصی که در هدایت و رشد آگاهی ، نیاز به آن دارد ، رزق باشد.
گاهی یک معلّم یا دوست و رفیق خوب یا همسر نیکسیرت ، رزق و روزی شخصی است که در یافتن راه حق یا پیمودن آن ، به او نیازمند است.
همانگونه که غذایی که برای ادامهی حیات مادی خود ، به آن نیازمندیم رزق ما محسوب میشود.
قرآن کریم علم و نبوّت را نیز رزق خوانده است : ((قالَ یا قَوْمِ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلی بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّی وَ رَزَقَنِی مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً)) : حضرت شعیب فرمود ای قوم من ! هر گاه من دلیل آشکاری [معجزه] از پروردگارم داشته و رزق خوبی به من داده باشد … .
در نتیجه «رزق» شامل اون چیزهایی که ما تصور میکنیم می شود و شامل بسیاری امور دیگر هم میشود.
مثلاً غذا برای دستگاه گوارش رزق است، چون خیری است که بدان محتاج است. و دستگاه گوارش برای یک انسان رزق است، چون بدان محتاج است. و انسان برای پدر و مادرش رزق است چون به او احتیاج دارند. و نیز وجود و هستی انسان، برای انسان رزق است، چون انسان بدان نیازمند است.
نکته دوم :
از همین جا فهمیده میشود که رزق، از جانب رازق، بلا عوض و بدون محاسبه عطا می شود بدون اینکه چیزی در مقابلش گرفته باشد ؛ زیرا هر چیزی در مقابل و عوض ِ بخشش ِخدا فرض شود، خود آن مقابل و عوض هم از خدا است. مثلا اگر عبادت را عوض نعمتهای خدا فرض کنیم ، آن نیز با توفیق خدا و اعضاء و جوارحی است که او برای ما درست کرده ؛ پس ما حقی بر او پیدا نمیکنیم ، تا آن حق ، عوض نعمتهای او قرار گیرد. ((وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ)) هر کس را که خواهی [روزی دهی] بدون محاسبه روزی میدهی.
رزق، هر چند از خدای تعالی عطیه ای بدون عوض است ، و لیکن در عین حال، اندازه دارد ، تا چه اندازه ای را او خواسته باشد. و تعیین آن اندازه نیز بر اساس حکمت و مصلحت است.
نکته سوم :
چون خداوند متعال خالق و مدبّر جهان هستی است و کس دیگری مافوق او نیست تا بتواند حقی را بر عهدهی او تحمیل کند ، حقوقی که بر خداوند قرار داده میشود، حقوقی است که خودش بر عهده میگیرد.
مثلاً ما در بعضی دعاها (مانند تعقیب نماز مغرب) خدا رو قسم میدهیم به حقی که محمّد و آل محمّد بر او دارند «اللّهم إنّی أسألک بحقّ محمّد و آل محمّد علیک …». باید توجّه داشت که اگر اولیای خدا حقی بر او دارند، حقی است که خودش به نفع آنها بر عهده گرفته.
و مانند ((کَتَبَ رَبُّکُم عَلَی نَفسِهِ الرَّحمَهَ)) : پروردگار شما بر خود واجب فرموده است مهربانی را.
به همان صورت، رزق و روزی حقّی است که خداوند برای هر جنبندهای بر عهده گرفته است ؛ چنانچه در آیه شریفه می فرماید ((ما من دابّه فی الأرض إلاّ علی الله رزقها)) : هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر آنکه رزق و روزی او بر عهدهی خداوند است.
((فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّکُمْ تَنْطِقُونَ)) : به پروردگار آسمان و زمین سوگند که وعدهی رزق شما حق است همانطور که سخن گفتن شما واقعیت دارد.
نکته چهارم :
رزق را با مال و درآمد نباید اشتباه نمود.
مثلا کسی که درآمد او دو میلیون است ، لزوماً نمیتوان گفت رزق و روزی او وسیع است ! زیرا از این مقدار درآمد ، همان مقدار رزق اوست که بهره میبرد. اما نسبت به مابقی درآمد ، بارکشِ دیگران است ؛ مؤدّبانه اینکه واسطهای است برای رزق دیگران.
و بالعکس ، ممکن است شخصی درآمد نداشته باشد اما رزقش وسیع باشد ؛ همان مابقی درآمد شخص قبل ، رزق این شخص باشد !
رزق، چیزی است که مورد انتفاع و بهره برداری مرزوق واقع شود ، و ربطی به زیادی و کمی مال ندارد. وسعت روزی و تنگی آن ، ربطی به زیادی مال و اندکی آن ندارد ؛ چه بسیار افرادی که مال بسیار دارند، ولی کم میخورند ، و چه بسیار افرادی که به عکس آنانند یعنی مال اندک دارند اما ریخت و پاش فراوان دارند.
نکته پنجم :
رزق عام و رزق خاص
رزق خداوند ـ همانند رحمت او ـ به دو گونه است : «رزق عام» که شامل حیوان و انسان ، مؤمن و کافر ، همه میشود. و «رزق خاص» که اختصاص به گروهی خاص دارد و بر اساس معیارهای ویژهای که خود صلاح میداند عطا میفرماید مانند اینکه علم و آگاهی ویژهای را به شخص یا اشخاص ویژهای میآموزد.
چیزی که هست، باید بدانیم در هر دو تقسیم رزق (یعنی هم رزق عام و هم رزق خاص)، انتظار تساوی، انتظار بیهوده و بلکه نامعقولی است. بلکه هر دو نوع رزق، مورد تقدیر و اندازهگیری واقع میشوند و افراد مختلف، اندازههای متفاوت دریافت میکنند؛ ((وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیراً)) : و خداوند هر چیز را که آفرید آن را اندازهگیری نمود.
((وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلی بَعْض فِی الرِّزْقِ)) : و خداوند برتری بخشید بعضی از شما را بر بعض دیگر، در رزق.
نکته ششم :
یکی از نکاتی که در تقسیم رزق باید در نظر گرفت ((و این نکتهای است که اشکالی که در سؤال مطرح شده با این حل میشود)) این است که :
درست است که خداوند رزق و روزی هر جنبندهای را برعهده گرفتهاند ، اما این را هم باید در نظر گرفت که عالَم دنیا ، عالَم تزاحم و تعارض و تنازع است و این خصوصیت، ذاتی ِعالَم ماده است.
این نمونه را بنگریم :
یکی از اساتید منحصر بفرد در فنّ سخنوری در زمان معاصر، مرحوم آقای فلسفی بود. قطع نظر از جهات مثبت و منفی در دیدگاهها و عملکردها، آنچه مورد نظر است نقل گفتاری از ایشان است. در یکی از سخنرانیها با عنوان «تنازع در بقاء» که نوار صوتی آن هم موجود است فرموده (مضمون):
زمانی دانشمندان رشته مربوط به حفظ محیط زیست و بقاء نسل جانوران، تصمیم گرفتند برای جلوگیری از انقراض نسل نژادهایی از گوزن و آهو، جفتهایی از آنان را در جزیرهای که از نظر آب و هوایی و شرایط محیطی، متناسب با زندگی آنها بود و در ضمن، از حیوانات درنده هم خالی بود رها کنند تا ازدیاد نسل یابند. لکن پس از مدت کوتاهی مشاهده نمودند که این حیوانات دچار مشکلاتی شدند ؛ همگی کسل و بیحال و بیمار ، و تبدیل به موجوداتی تنبل و بیعار گردیده ، برخلاف انتظار و برعکس هدف، مشرف به هلاکتاند!
پی بردند به حکمت الهی که هرجا شکار لذیذی هست، در کنارش شکارچی بیرحمی گذارده و هرکجا نوشی هست در جوارش نیشی قرار داده و در واقع بوسیلهی همان درندگان و شکارچیان طبیعی، زمینهی تحرّکات بدنی این موجودات لطیف را فراهم آورده است؛ سُبحانَ مَن هُوَ رَبٌّ لا رَبَّ غَیرُه.
همان دانشمندان و مسئولین، تعدادی شیر و پلنگ خونخوار آورده و در آن جزیره رها نمودند و از آن پس، نتایج مثبت این موضوع را مشاهده نمودند که با یک غرّش جانور درنده، این آهوان و گوزنها چنان از جای خود برخاسته و پا به فرار نهادند که کسی به گرد آنها هم نمیرسد. اگرچه در همان ساعات اولیه تعدادی از آنها شکار شده و از هم دریده شدند، اما تحوّل ِ ایجاد شده، زندگی طبیعی را در سایهی تنازع در بقاء، به ساکنان وحشی آن جزیره برگرداند.
بنظرم تصدیق میکنید که داستان آن جزیره، داستان روزمرهی کلّ عالَم دنیاست. بهرحال خداوندی که رزق و روزی آهو را فراهم میفرماید، رزق و روزی شیر و پلنگ را هم فراهم میفرماید.
در مورد عالم ماده با خصوصیات وجودیاش، اعتراض به اینکه : اگر خداوند روزی رسان است چرا به جای رساندن رزق و روزی آهوان، آنان را خوراک شیر و پلنگ میکند؟ ظاهراً جز خندیدن پاسخ دیگری ندارد.
یا آنکه خداوند نباید آهو بیافریند ، در این صورت رزق آهو هم لازم نیست فراهم شود ، اما دیگه پلنگی هم آهویی نمیدرّد. این پاک کردن صورت مسأله است! و یا اینکه آهو بیافریند بدون پلنگ، آن هم نتیجهاش را دیدیم. و یا اینکه همین کاری که داره میکنه درست ترینه. نظر شما چیست ؟
نکته هفتم :
رزق حتمی و رزق معلّق
همانطور که اجل حتمی و اجل معلّق داریم ؛ اجل حتمی آن است که قابل تغییر نبوده و تحت هر شرایطی به شخص رسیده و کار خود را خواهد نمود ، و اجل معلّق با تغییر شرایط یا با دعا یا با صدقه، قابل تغییر یا از بین بردن است ؛ رزق حتمی و رزق معلّق هم چنین است.
در کتاب کافی از امام باقر (ع) روایت آورده که فرمود :
رسول خدا (ص) در حجه الوداع فرمودند : آگاه باشید که روح الامین به قلبم انداخت که هیچ انسانی نمی میرد مگر وقتی که رزقش را تا حدّ کمال خورده و دیگر در نزد خدا رزقی نداشته باشد. پس، از خدا پروا کنید و در راه به دست آوردن رزق، منحرف نشوید ، راه صواب را به دست گیرید و دیر رسیدن بهره ای از رزق، شما را به نافرمانی خدا وا ندارد ، برای اینکه خدای تعالی رزق حلال را بین خلقش تقسیم کرده و آن را بطور حرام تقسیم ننموده. و خلاصه، آنچه را خدا تقسیم کرده رزق حلال است ، نه حرام ؛ پس هر کس از خدا پروا کند و خویشتنداری نماید، رزقش از راه حلال خواهد رسید ، و هر کس پرده ی حُرمت خدا را پاره نموده و رزقش را از غیر راه حلال بگیرد، رزق حلالش را به عنوان قصاص، از او خواهند گرفت، در نتیجه همان مقداری را که باید از حلال می خورد، از حرام خورده و نه بیشتر ، با این تفاوت که حساب آن را باید پس بدهد!
و در نهج البلاغه است که امیر المؤمنین (ع) فرمود :
رزق دو جور است : رزقی که آن تو را می طلبد ، و رزقی که تو آن را می طلبی ؛
آنکه تو را می طلبد، به فرضی که تو به سراغ آن نروی، او به سراغ تو خواهد آمد ؛ پس غم روزی یک ساله ات را سربار ِ غم ِ امروزت مساز ، برای هر روز، غم ِ همان روز کافی است، برای اینکه اگر مدت سال، جزء عمر تو نباشد، بیهوده غمش را خورده ای ، و چرا غم رزقی را بخوری که مال تو نیست؟ و نیز مگر تا کنون چنین چیزی شده که رزق تو را قبل از اینکه به دست تو برسد دیگری خورده باشد؟ و یا دیگری آن را از چنگ تو ربوده باشد؟ و یا مگر تا کنون چنین چیزی شده که آنچه برایت مقدّر شده دیرتر از موعد به دستت رسیده باشد؟
و در کتاب قرب الاسناد است که امام صادق (ع) از پدرش امام باقر (ع) روایت کرده که فرمود :
رسول خدا (ص) فرمود : ((رزق مانند باران و به عدد آن، از آسمان به زمین و برای هر انسانی به مقداری که برایش مقدّر شده نازل می شود ، و لیکن برای خدا فضل هایی هم هست، بنا بر این از خدای تعالی فضل او را نیز بخواهید))
سخن آخر :
گاهی بعضی اشخاص، مواردی را بعنوان اشکال و ایراد شبهه در عدالت خداوند نسبت به تقسیم رزق مطرح می کنند که مثلا چرا مردم آفریقا باید گرسنه باشند و روزی چقدر از آنان در اثر گرسنگی بمیرند ، در حالی که مردم اروپا مثلا در ناز و نعمت باشند. و امثال این سخنان که براساس وهم و گمان و تخمین استوار است.
نکته اشتباه در این موارد، دو چیز است: (لطفا دقت شود)
۱ ـ عدالت را با تساوی اشتباه گرفتن
۲ ـ ندانستن را دانستن قلمداد کردن
معنی عدالت این نیست که رزق و روزی همه را یک جور مقرّر نماید.
یک مدیر واقعی تقسیم کار می کند، همه که نمی شود معاون شماره یک باشند ، اداره، آبدارچی هم می خواهد ، نامه رسان هم می خواهد و …
یک خانه اگر توالت نداشته باشد کسی نمی تواند زندگی کند ، همهی ساختمان که نمی شود مهمانخانه باشد ،
پس عدالت با تساوی اشتباه نشود …
و همچنین حکمت و مصلحت تفاوتها اگر برای ما مجهول است یعنی مثلا نمی دانیم دلیل فقر آفریقایی ها چیست ، نه اینکه می دانیم فقر آنها بدون دلیل است (لطفا دقت شود) . کسانی که شبهه مطرح می کنند در واقع مغالطه می کنند و به جای «نمی دانیم دلیل چیست» ، «می دانیم بی دلیل است» را به اشتباه جایگزین می کنند.
و نیز آماری که در مورد گرسنگان و مرگ و میر ناشی از گرسنگی مطرح می کنند ، تیر به تاریکی انداختن است.