کیمیای آگاهی

نقش بعد معنوی وجودمان در تعاملات در لحظه زندگی مان(قسمت پنجم)

تعداد بازدید : 541 تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۰۷

با آنکه انسان بر اساس بدن وغرایز خود به حیوان نزدیک است ولیکن اساساً موجودی معنوی و روحانی می باشد و هوش معنوی همان چیزی است که انسان را از حیوان و ماشین متمایز و جدا می سازد. در نامگذاری آن نیز از کلمه spiritual استفاده شده است که ریشه گرفته از کلمه spiritus به معنای شور و زندگی بخشیدن به یک نظام و ساختار و سیستم و زندگی است.

بدین معنا که به قوانین، چارچوب و نظام شکل گرفته، عشق و شور و زندگی را بِدَمیم و نظم را از هرج و مرج (chaos) بیرون بکشیم که این یکپارچگی و وحدانیت با جاری و ساری ساختن عشق در هرج و مرج و بی نظمی حاصل می شود که این عشق، تمامی تارها و بندهای پاره وجود را به نرمی در هم می آویزد و به هم وصل کرده و صلح را برقرار می کند تا به تجربه آشتی دادن تضادها و یک شدن راه پیدا کرده و آن را تجربه نماییم و بدین صورت است که با پایه گذاری و هدفمندی متعالِ مسیر حرکت زندگی مان که با آشنایی و واقف شدن به هوش معنوی و بعد معنوی درونی مان، با توجه به کشش فطری مان به تکامل و کامل شدن و رسیدن به خدایی مان، قدم در صراط مستقیم می گذاریم و عشق و آرامش حقیقی را درک می نماییم.

 2841443

 

 

از این پس انگیزه می یابیم تا برنامه کاری خود را متعادل کرده به خود و خانواده خود و نحوه سپری کردن اوقات و امور خود توجه کرده و ارزشگذاری کنیم تا بهترین خویش را در لحظه در تعادل هیچ مان با جهان هستی تعامل کرده و توشه راه خود را از هر لحظه برگیریم و برای قدم بعدی، خود را هر لحظه پربارتر و آگاه تر از لحظه پیشین بیابیم.

ما از هوش معنوی برای تحول و تولد هر لحظه خود و همزمان با تعادل موجود در تعامل مان با جهان هستی، در دیگران و محیط پیرامون مان، و مسلماً یادگیری زندگی در لحظه و تجربه شعف و وحدانیت و حرکت کردن فراتر از عادات مشروط گذشته و فراتر از محدودیت ها و حد و مرزهای تحمیلی دغدغه های آینده، استفاده می کنیم. و نهایتاً به آزادی و رهایی از محدودیت هایمان به عنوان یک انسان می رسیم       (moksha در ادیان هندی). در این مسیر شعف “Ananda” باعث و انگیزه تحول ما می شود و ما را به “Parmananda” خود حقیقی خود می رساند.

هوش معنوی تعمق درباره هدف زندگی است که تنها ارتباط داشتن با این سوال، در ما شعف ایجاد می کند و ارزش های اصیلی همچون پذیرش و عشق بی قید و شرط و حقیقی و اصیل و ناب (عشق فیلیا) را کشف می نماییم و سطوح عمیقتری از خویش را می شکافیم و آگاه تر می گردیم و تحت حاکمیت و مدیریت خود و در اصل خدا در می آییم و نهایتاً آرامش را تجربه می کنیم و زندگی را هر لحظه زیباتر از پیش می یابیم و هر لحظه آن با توجه به عظمت و زیبایی اش برایمان وسعت یافته و به درک بالاتری از زمان دست می یابیم و گام به گام فراتر از زمان می رویم و رهایی و آزادی حقیقی را با تمام وجود درک می کنیم.

untitled

 

 

هوش معنوی بدین معنا نمی باشد که از زندگی مادی خود دست بکشیم یا کناره گیری نماییم بلکه خواهان ایجاد تعادلی در زندگی مادی مان همسو با اهداف متعالی و معنوی مان جهت همپوشانی تمام نیازهایمان به جهت انسان بودن مان و زندگی همراه با عشق، شعف و آرامش می باشد. SQ آدمی را به طبیعت و اصل خود وصل می کند و آگاهی بر تفاوت ها و گوناگونی و پیجیدگی ها و شگفتی از زیبایی و کامل بودن دنیا و جهان هستی را برایش به ارمغان می آورد.

 

 

اینکه چرا SQ مطرح شده و چرا ما باید به بعد معنوی وجودمان توجه داشته باشیم آن است که در این مسیر نیاز داریم تا نجات پیدا کنیم و زنده بمانیم. امروزه با توجه به دنیای شلوغ و پر هرج و مرج موجود، فشار بسیار زیاد کاری و هزینه ها و مخارج زندگی، مسوولیت ها، ناگهان زندگی تبدیل به تعدادی موجودیت فیزیکی می شود که شما را احاطه کرده و به شما فشار می آورد و در این شرایط پیدا کردن لحظه ای آرامش و آسایش همراه با صلح جهت بررسی و انتخاب بهترین راه برای ادامه مسیر لازم و ضروری به نظر می رسد. در زندگی امروزه به نظر می رسد آدمی علاوه بر گم کردن هویت خود ، مسیرش را نیز گم کرده است. سرعت پیشرفت تکنولوژی فشار زیادی را بر او وارد آورده و متحمل کرده و چشمان او را از دیدن حقیقتی بزرگتر و والاتر نابینا و کور نموده است. آدمی تبدیل به ماشین شده است و اصالت و ریشه خود را فراموش کرده است که برای چه به زمین قدم گذاشته است.

لحاظ کردن بعد معنوی در تصمیمات مان، ما را به خدا نزدیک تر می کند و طی یک سفر معنوی، خود را خواهیم شناخت و خدا را در درون خود خواهیم یافت ” من عرف نفسه فقد عرف ربه ، و این شناخت برایمان صلح، رضایت و شعف را به همراه خواهد آورد و لحظات زندگی مان را جهان شمول کرده و ما را از آرزوهای آینده و پشیمانی ها و افسوس و دریغ گذشته رها می سازد. SQ ترکیبی متعادل و جهان شمول از توانایی های فیزیکی، هوش و قوه درک احساسات مان است. 

لازمه وجود بعد معنوی در زندگی مان مانند آن می مانند که یک ورزشکار شبانه روز کار کند و عضلاتی قوی برای خود بسازد ولیکن بدون وجود پیام هایی که از طریق اعصاب از مغز به عضله می رسد توانایی حرکت نخواهد داشت و کاربری نیز پیدا نخواهد کرد. بنابراین این مغز است که با پیام های به جا و به موقع خود باعث شکل گیری صفت قوی بودن برای آن عضله می شود. 

 

ویلیام فرنک دیدریخ (William Frank Diedrich) (نویسنده و مشاور) با توجه به معنای intelligence که انتخاب کردن است ، هوش معنوی را انتخاب بین ایگو (خود) و روح (فراتر از خود) می داند و عنوان می کند که:

بدانیم و درک کنیم و آگاه باشیم که

انسان فراتر از جسم، گذشته، مسایل جنسی، مالی و کاری و … است و دارای روح الهی می باشد که در حال گذراندن تجربه فیزیک است.

با درک و پذیرش قوانین علی و معلولی موجود در نظام هستی و ۱۰۰% مسوولیت زندگی خودمان به این باور برسیم که ما در هر لحظه آفرینشگر مسیر و زندگی مان و جهان اطراف مان هستیم.

انسان رها و آزاد است و هر تجربه از درون مان می آید و ما را پخته تر و آگاه تر از پیش می سازد و هیچگونه وابستگی به نتایج بیرونی ندارد زیرا انسان منحصربفرد است.

 

 

 

 

ادامه دارد …

 

 



اشتراک در شبکه های اجتماعی

ارسال دیدگاه


طراحی و اجرا : 01WEB