کیمیای آگاهی

معجزه آگاهی (۳)

تعداد بازدید : 534 تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۰۷

اغلب ما  این شعر را شنیده یا در جایی خوانده ایم:

 

آن کس که بداند و بداند که بداند                 اسب شرف از گنبد گردون بجهاند

آن کس که بداند و نداند که بداند                 بیدار کنیدش که بسی خفته نماند

آن کس که نداند و بداند که نداند                 لنگان خرک خویش به منزل برساند

آن کس که نداند و نداند که نداند                  در جهل مرکب ابدالدهر بماند

397228_2491632014278_1357090463_31962687_1951570991_n 

 

به نظر شما مسئولیت ما در زندگی در قبال چه چیز هایی است ؟ حد و مرز مسئولیت های ما نسبت به خودمان چقدر است؟ تا چه اندازه ای نسبت به دیگران و به چه شکلی مسئولیم؟  تا چه اندازه باید در صدد کسب آگاهی باشیم؟ اصلا لزومی به کسب آگاهی بیشتر هست؟ مگر نمیتوان با همین مقدار آگاهی زندگی کرد؟

قطعاً همه میدانیم که ما در قبال دانسته هامون مسئولیم، نه مسائل  و مواردی که نمیدانیم و نسبت به اونها آگاهی نداریم ! (در مواردی که از حوزه خودمان فراتر میرود و روابط اجتماعی مطرح است، قطعا میبایستی قوانین حاکم بر تعاملات اجتماعی را رعایت کنیم).

این موضوع شاید بعضی از ما رو به این فکر بیاندازه که، اصلا چرا باید دنبال کسب آگاهی و دانش و شناخت بیشتر باشیم؟ ما که داریم راحت زندگیمون رو میکنیم؟ چرا باید زحمت کسب آگاهی رو تحمل کنیم! مگه همینطور بودن اشکالی داره؟ (شاید شنیده باشید که عده ای میگویند، خوشا آن که خر آمد، الاغ رفت.)

اما نکته دیگری هم که بسیار با اهمیت است و باید بهش توجه کنیم این است که ما در قبال کسب آگاهی هم مسئولیم!

وظیفه ما دغدغه رشد داشتن و حرکت به سمت کسب آگاهیهای بیشتر است. ماندن و راکد بودن، با جوهره وجودی ما سازگار نیست (ما زنده به آنیم که آرام نگیریم …).

البته شکایتی که برخی از ما گاهی میکنیم، این است که الزاماً به محض آگاه شدن، همه چیز عوض نمیشه و مسیر و زمان خودش را احتیاج داره! اما یادمان باشه همینکه به آن آگاه میشیم، حرکت به سمت رشد آغاز شده و عملاً در مسیر قرار میگیریم! (لنگ لنگان هم که شده به مقصد میرسم).

پس همیشه در صدد کسب آگاهی بیشتر باشیم و با مشاهده گر بودن تجارب زندگی مان،‌ از کوچکترین تا بزرگترین آنها، درس آنها را اتخاذ کنیم و از خوب بودن به سمت عالی شدن و از عالی بودن به سمت متعالی شدن حرکت کنیم …

 310235_188486161228299_171856312891284_435890_1454503260_n

 

 

البته خالی از لطف نیست که این شعر را از نگاه رندی هم بخوانیم!!

آنکس که بداند و بداند که بداند                      باید برود غازبه کنجی بچراند

آنکس که بداند و نداند که بداند                      بهتر برود خویش به گوری بتپاند

آنکس که نداند و بداند که نداند                      با پارتی و پول خر خویش براند

آنکس که نداند و نداند که نداند                     بر پست ریاست ابدالدهر بماند

 



اشتراک در شبکه های اجتماعی

ارسال دیدگاه


طراحی و اجرا : 01WEB